شماره ركورد كنفرانس :
4039
عنوان مقاله :
روايت شناسي داستان طوطي و بقال از مثنوي طبق نظريه تزوتان تودوروف
پديدآورندگان :
شكري دكتر يدالله Y_shokri@semnan.ac.ir عضو هيئت علمي دانشگاه سمنان , چمني كبري chamani1993@semnan.ac.ir دانش آموخته كارشناسي ارشد زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
مولانا , روايت , تزوتان تودوروف , طوطي و بقال.
عنوان كنفرانس :
پنجمين همايش ملي متن پژوهي ادبي سبك شناسي، بلاغت، نقد ادبي
چكيده فارسي :
روايت شناسي ساختارگرا در دهه 60 و 70 قرن بيستم با كساني مانند برمون، تودوروف، گريماس و پرينس آغاز شد، كه به اصلاح مدل پراپ و پيشينيان او يعني فرماليست هاي روسي پرداختند و دستور جهاني روايت را تدوين كردند، روايت شناسي از برجسته ترين روش ها براي تحليل متون داستاني وروايي است، اين جستار براين است تا براساس نظريه تزوتان تودوروف قصه طوطي و بقال را از مثنوي روايت شناسي كند ؛ براي اين منظور نخست به تحليل نمود نحوي ازجمله: گزاره و انواع آن، پيرفت ، شيوه تركيب پيرفت ها و وجوه روايي گزاره ها ميپردازد و در پايان اسم، صفت، فعل، تطبيق آنها با شخصيت هاي داستان، كنش ها و ويژگي هاي آن ها را بررسي ميكند ؛ تحليل روايت شناسي اين قصه نشانگر آن است كه قصه از پيرفت اصلي و يك پيرفت فرعي تشكيل شده است كه به شيوه درونه گيري در دل پيرفت پايه قرار دارد؛ همچنين داستان داراي وجوه الزامي، تمنايي و پيش بين است،كه وجه تمنايي به گونه اي متفاوت از نظر تودوروف ظاهر شده و بعد از انجام مجازات قرار گرفته است. سخنان تعليمي مولانا در پايان داستان، نيز حاكي از آن است، كه در مثنوي قصه، فقط قصه نيست و او داستان را مقدمه اي براي بيان تعاليم خود قرار ميدهد؛ از ديد روايت شناسي ميتوانگفت: مولانا از كنش معناسازي در روايت بهره مي گيرد، تا مفاهيم مورد نظر خود را در قالبي قابل فهم عرضه كند كه در عين حال قابليت پذيرش را هم داشته باشد و در اين باره به داستان پردازي و دقايق آن آگاه است و آن را به بهترين شكل بهكارميگيرد.