شماره ركورد كنفرانس :
4039
عنوان مقاله :
انطباق دو منظومۀ غنايي از ديدگاه روايتشناسي ساختارگرا
پديدآورندگان :
آريان حسين Arian.amir20@yahoo.com استاديار گروه زبان و ادبيات فارسي، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامي، زنجان، ايران. , نصيري افراپلي عذرا nasiri.afrapoli@gmail.com دانشجوي دكتري زبان و ادبيات فارسي، واحد اراك، دانشگاه آزاد اسلامي، اراك، ايران , رشيدآبادي زكيّه zakihrashidabadi@yahoo.com مدرس دانشگاه فرهنگيان، پرديس نصيبۀ تهران، تهران، ايران , روحاني فرد معصومه Rohanifard195@gmail.com استاديار گروه زبان و ادبيات فارسي، واحد نكا، دانشگاه آزاد اسلامي، نكا، ايران
كليدواژه :
ادب غنايي , روايت شناسي , ساختارگرايي , الگوي گرماس , خسرو و شيرين , ليلي و مجنون.
عنوان كنفرانس :
پنجمين همايش ملي متن پژوهي ادبي سبك شناسي، بلاغت، نقد ادبي
چكيده فارسي :
روايتشناسي ساختارگرا به عنوان يكي از مهمترين تلاشهاي روايتشناسانه، كار خود را در نخستين دهههاي قرن بيستم آغاز كرد و ادب غنايي بهترين حوزه براي مطالعات در اين حوزه است. مطالعات اساسي وگسترده در اين زمينه، نخستين بار از سوي فرماليستهاي روسي صورت گرفته است و گرماس از نظريّهپردازان معروف اين حوزه است كه الگوي كنشي، زنجيرههاي روايي و مربّع معناشناسي از دستاوردهاي وي در ساختارگرايي و مطالعات ادبي است. همچنين «خسرو و شيرين» و «ليلي و مجنون» از برجستهترين و زيباترين داستانهاي ادب غنايي فارسي به شمار ميآيند كه به وسيلۀ نظامي گنجوي به نظم درآمدهاند؛ از اين رو در اين پژوهش، سعي بر آن است، اين دو منظومۀ غنايي با تكيه بر نظريّات سهگانۀ گرماس، تجزيه و تحليل شود و مقايسهاي بين اين دو منظومه از اين ديدگاه صورت گيرد. هدف اصلي دست يافتن به ميزان انطباق اين دو اثر با الگوي گرماس (الگوي كنشي، زنجيرههاي روايي و مربّع معناشناسي) است. حاصل اين پژوهش كه به روش توصيفي- تحليلي و بر مبناي مطالعات كتابخانهاي انجام شده، بيانگر اين است كه دو منظومۀ غنايي «خسرو و شيرين» و «ليلي و مجنون» در قالب نظريـّۀ ساختارگرايانه و معناشناسانۀ گرماس قابـل بررسي هستند و با اندك تفاوتي با يكديگر، از الگوي ساختاري و روايي كاملي برخوردارند.