بررسي رابطه بين سبك يادگيري در سازمان و خلاقيت در كاركنان با در نظر گرفتن متغيير ميانجي انتقال دانش ضمني در بين كاركنان دانشگاه سمنان

Investigating the relationship between learning style in organization and creativity in employees by considering the mediating variable, implicit knowledge transfer among employees of Semnan University

هدف پژوهش حاضر بررسي رابطه بين سبك يادگيري در سازمان و خلاقيت در كاركنان با در نظر گرفتن ميانجي انتقال دانش ضمني در بين كاركنان دانشگاه سمنان مي باشد. روش پژوهش توصيفي و از نوع همبستگي مي باشد. براي سنجش متغييرهاي پژوهش از سه پرسشنامه استاندارد سبك يادگيري سازماني، خلاقيت در كاركنان و انتقال دانش ضمني استفاده شده است. جامعه آماري اين پژوهش را كاركنان دانشگاه سمنان تشكيل مي¬دهند. در مجموع 220 پرسشنامه جمع¬آوري گرديد. و تحليل داده با استفاده از SPSS و LISREL انجام گرفت. نتايج پژوهش نشان مي¬دهد، با افزايش سبك يادگيري در سازمان در دانشگاه سمنان انتقال دانش ضمني بين كارمندان افزايش مي¬يابد. اما اين سبك يادگيري در سازمان تاثير مثبت، مستقيم و معناداري بر خلاقيت دارد رد مي گردد. و انتقال دانش ضمني بر روي خلاقيت¬سازي داراي اثر مثبت مي باشد و ميانجي بودن انتقال ضمني در رابطه بين سبك يادگيري در سازمان و خلاقيت¬سازي كاركنان نيز تائيد مي شود. با تائيد نقش ميانجي انتقال دانش ضمني، سبك يادگيري در سازمان داراي اثر غير مستقيم، مثبت و معنادار برابر0.68 بر روي خلاقيت¬سازي كاركنان مي باشد و نتيجه مي گيريم هر چند سبك يادگيري در سازمان به طور مستقيم بر خلاقيت¬سازي كاركنان تاثير¬گذار نيست اما به طور غير مستقيم با ميانجي¬گري انتقال دانش ضمني بر خلاقيت¬سازي كاركنان تاثير مي گذارد

The purpose of this study was to investigate the relationship between the learning style of the organization and the creativity in the employees by considering the mediator, implicit knowledge transfer among the employees of Semnan University. The research method is descriptive and correlational. Three variables such as organizational learning style, creativity in staff and tacit knowledge transfer have been used to measure variables in the research. The statistical population of this research is the staff of Semnan University. A total of 230 questionnaires were collected. Data analysis was performed using SPSS and LISREL. The results of the research show that with increasing learning style in the organization in Semnan University, the transfer of tacit knowledge among employees increases. But this learning style in the organization is negatively influenced by the positive, direct and significant impact on creativity. And the transfer of tacit knowledge on creativity has a positive effect, and the mediation of implicit transfer in the relationship between the learning style in the organization and the creativity of the staff is also confirmed. Confirming the role of the mediator of tacit knowledge transfer, the learning style in the organization has an indirect, positive and significant effect of 0. 68 on the creativity of the staff and we conclude that although the learning style in the organization directly affects the creativity of the staff It does not affect, but indirectly affects the creativity of employees by mediating the transfer of tacit knowledge.