مدل سازي بلوغ عوامل فني و محتوايي مديريت دانش مبتني بر كسب و كار در ورزش

مقدمه: درك اهميت همراستايي كسب و كار و مديريت دانش، اولين و ساده ترين گام در هر ابتكار مديريت دانش به منظور دست يابي به ارزش و رسيدن به مزيت رقابتي مي باشد (جامي پور و همكاران، 1393)؛ بطوري كه آسوه و همكاران (2004)، همراستايي را حلقه ي گمشده در مطالعات مديريت دانش بيان مي كنند. از اين رو، هدف پژوهش حاضر، مدل سازي بلوغ عوامل فني و محتوايي مديريت دانش مبتني بر كسب وكار در ورزش ايران بود. روششناسي: پژوهش حاضر، براساس هدف، از مرحله ي اول تا سوم، به ترتيب، كاربردي، ارزيابي و تحقيق و توسعه بود. اين تحقيق، با رويكرد كاركردگرايي، و به روش پيمايشي انجام شد؛ و از نوع غيرآزمايشي محسوب مي شود. جامعه ي آماري تحقيق، كليه ي نخبگان مديريت ورزشي و متخصصين ادارات كل ورزش و جوانان كشور بود. ابزار گردآوري اطلاعات، كتابخانه اي و به روش ميداني بود. پرسشنامه ي مورد استفاده، پرسشنامه ي شاخص هاي بلوغ مديريت دانش همراستا با استراتژي هاي كسب وكار جامي پور و همكاران (1393) بود. تجزيه و تحليل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOSE براي آمار توصيفي و استنباطي به عمل آمد. نتايج: نتابج حاكي از برازش مطلوب و تأييد مدل پژوهش مي باشد؛ در مؤلفه ي محتوا بيش ترين تأثير مربوط به شاخص كيفيت دانش و اطلاعات، و مديريت اطلاعات است. در مؤلفه ي زيرساخت فن آوري اطلاعات نيز بيش ترين تأثير مربوط به شاخص فن آوري اطلاعات و سيستم هاي مديريت دانش مي باشد. بحث و نتيجهگيري: مدل بلوغ مديريت دانش همراستا با استراتژي هاي كسب وكار در سازمان به توصيف مراحل مورد انتظار پيشرفت ابتكارات دانشي در راستاي دست يابي به اهداف كسب وكار مي پردازد (مانيان و همكاران، 1393). به طور كلي، همراستايي مديريت دانش و كسب وكار ميزاني است كه مأموريت ها، اهداف، و برنامه هاي مديريت دانش را پشتيباني مي كنند و از جانب آن ها نيز پشتيباني مي شوند (آله و همكاران، 2014). با توجه به يافته ها و نيز به منظور بهبود سطح قابليت هريك از كدها تا حد بهينه، مي توان بر شاخص هايي كه بيشترين تأثير را دارند، تمركز كرد و آن ها را ارتقاء داد.