پيش بيني اهمال كاري سازماني بر اساس مؤلفه هاي سكوت سازماني (مطالعه موردي: معلمان تربيت بدني شهرستان هاي شاهين دژ و بوكان در سال 1396)

مقدمه: اداره و مديريت سازمان¬ها به خصوص ¬سازمان¬ آموزش و پرورش به دليل اهميت و جايگاه نظام آموزشي و تعليم و تربيت كشور در مورد نسل جوان و آينده ¬دار جامعه، مسايل اجتماعي، نظارت و كنترل، توجه به تغييرات محيط دروني و بيروني جامعه و سرمايه¬هاي انساني كه از موضوعات كليدي عصر حاضر هستند بسيار مهم به نظر مي¬رسد بهمين دليل پژوهش حاضر به منظور پيش بيني اهمال-كاري شغلي بر اساس مؤلفه¬هاي سكوت سازماني معلمان تربيت بدني انجام گرفت. روش شناسي : از نوع توصيفي _ همبستگي بود. جامعه آماري پژوهش را معلمان تربيت بدني شهرستان¬هاي شاهين دژ و بوكان در سال 1396 با حجم 142 نفر تشكيل مي¬داد. روش نمونه¬گيري از نوع تصادفي ساده بود. حجم نمونه با توجّه به مدل كرجسي ¬_ مورگان، 103 نفر در نظر گرفته شد. جهت جمع‌آوري داده‌ها از پرسشنامه‌ي اهمال كاري سازماني (SOP) (با پايايي 84/0 = α) و پرسشنامه¬ي سكوت سازماني (OSQ) (با پايايي 79/0 = α) استفاده شد. داده‌هاي جمع‌آوري شده با استفاده از روش رگرسيون تجزيه و تحليل گرديد. نتايج : نشان داد مؤلفه¬هاي سكوت سازماني به گونه معني¬داري توان تبيين 169/0=R2 درصد مؤلفه اهمال سازماني را دارا هستند (41/0= R، 85/3= (95، 5)F و 01/0 P) و سهم نگرش مديريت به سكوت سازماني (395/0 = ) و نگرش سرپرستان به سكوت سازماني (226/0= ) در سطح اطمينان 95 درصد معني‌دار است و سهم بقيه مؤلفه¬هاي ارائه شده در پيش بيني اهمال كاري معني¬دار نيست. بحث و نتيجه¬ گيري: بنابراين آموزش و نظارت كارشناسانه و ارزشيابي¬هاي مستمر بر فضاي مدارس و برنامه‌ريزي براي آينده و تامين فضاي مشاركت در تصميم¬گيري¬ها و افزايش انگيزش و رضايت شغلي مي‌تواند پيشنهادي اساسي براي سياست¬گذاران و دست¬اندركاران حوزه¬ي مديريت ورزشي و آموزش و پرورش باشد.