توسعه فراغت ورزشي با رويكرد ترويج ورزش خانوادگي در استان خراسان شمالي

چكيده مقدمه: هدف از پژوهش حاضر توسعه فراغت ورزشي با رويكرد ترويج ورزش خانوادگي در استان خراسان شمالي بود. روش شناسي: پژوهش حاضر، از نوع توصيفي- پيمايشي، از نظر هدف كاربردي و از نظر روش جمع آوري داده ها ميداني مي باشد. جامعه آماري پژوهش شامل: شهروندان، صاحب‌نظران حوزه ورزش همگاني و خانواده هاي سطح استان بودند كه از روش نمونه گيري خوشه اي چندمرحله‌اي در 8 شهرستان استان استفاده شد. روايي صوري پرسشنامه محقق ساخته توسط صاحب نظران (10 نفر) تائيد شد. جهت تعيين پايايي پرسشنامه ها از روش آلفاي كرونباخ استفاده شد (92/ 0=α). در بخش آمار استنباطي از آزمون آزمون كالموگراف – اسميرنف و آزمون فريدمن و يومن ويتني جهت مقايسه (05 /0≤P) و از آزمون همبستگي جهت تعيين ارتباط استفاده شد (20SPSS). در نهايت جهت تأييد سازه پژوهش و ساختار عوامل شناسايي شده از روش تحليل عاملي تأييدي و مدل-يابي ساختاري و سنجش روابط چندگانه بين متغيرها با استفاده از نرم‌افزار Amos صورت گرفت. نتايج: نتايج نشان داد كه در عوامل اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و مكان شناسي در گرايش محيطي اثرگذارند، عامل سبك مصرفي، جمعيت شناسي و رفتاري بر گرايش فردي اثرگذارند. منابع، امكانات و دستاورد مشاركت بر كيفيت ارائه خدمات توسط نهاد ورزش اثر گذارند. در سطح دوم گرايش محيطي، گرايش فردي، خدمات نهاد ورزش و مديريت مشاركت بر جذب به ورزش همگاني اثر گذارند. در بعد توسعه گرايش فردي و محيطي بر توسعه زمينه‌اي؛ و خدمات نهاد ورزش و مديريت مشاركت بر توسعه ساختاري اثر گذارند. در سطح سوم توسعه ساختاري و زمينه اي بر توسعه مشاركت ورزشي اثرگذار است. نتيجه گيري: بر اساس نتايج پژوهش و مباني ساختار ورزش همگاني مي توان گفت كه جذب مردم به ورزش همگاني نهايتاً توسط مؤلفه‌هاي فردي صورت مي پذيرد. با توجه اهميت ورزش خانوادگي، پيشنهاد مي شود يافته ها بخش ورزش خانوادگي (كه براي اولين بار در استان خراسان شمالي انجام شده است) مورد توجه متصديان ورزش استان قرار گيرد (توزيع سبك، الگوي و مكان مشاركت بر اساس متغيرهاي جمعيتي در ورزش خانوادگي، ...).