اقتصاد مقاومتي با تأكيد بر راهكارهاي دانش‌بنيان

اين تحقيق با مطالعه و شناخت اقتصاد دانش بنيان راهكارهايي براي اجراي سياست‌هاي اقتصادمقاومتي ارائه مي‌كند پژوهش حاضـر از نـوع توصيفي و با روش حل مسئله است و از لحاظ ماهيت، كاربردي مي‌باشد. جامعه آماري شامل مديران و كارشناسان شركت‌هاي مبتني بر رويكرد دانش بنيان و همچنين صاحب‌نظران اقتصادي در زمينه اقتصادمقاومتي مي‌باشد ابزار گردآوري اطلاعات در اين پژوهش پرسشنامه و مصاحبة نيمه ساختار يافته مي‌باشد، روايي پرسشنامه به تأييد استادان مجرب و صاحب‌نظران اقتصاد مقاومتي رسيده است و اعتماد (پايايي) پرسشنامه به روش آلفاي كرونباخ در سطح قابل قبول (8/0= r) تعيين شد. نتايج بدست آمده نشان داد كه مؤلفه‌هاي جمعيت آموزش ديده و نظام كاراي، اختراع و نوآوري در بحث اقتصاد دانش‌بنيان بر فساد‌ ستيزي، بهبود الگوي مصرف در سطح اقتصاد و تأمين اقلام راهبردي در اقتصاد‌مقاومت اثرگذار است و فرضيه‌هاي مذكور در سطح 95 درصد مورد تأييد است. همچنين فرضيه اثر گذاري رژيم انگيزشي اقتصادي در بحث اقتصاد دانش بنيان بر افزايش تحرك و اقتصاد پويايي در سطح 95 درصد رابطه معناداري را بيان مي‌كند كه نشان ميدهد اختراع و نوآوري در بحث اقتصاد‌دانش‌بنيان ارتباطي معنادار با تكيه بر ظرفيت‌هاي داخلي كشور به عنوان يكي از شاخص هاي اقتصاد مقاومتي برقرار مي‌نمايد. و مؤلفه‌هاي تقويت زيرساخت‌هاي پوياي اطلاعاتي در اقتصاد‌دانش‌بنيان طبق آزمون رد شده‌ و تجزيه و تحليل داده‌ها مبيين عدم رابطه معناداري با اقتصاد‌مقاومتي است. كه اين خود نشان دهنده تاثير بيشتر ساير مولفه ها مي‌باشد.