موانع توسعه خلاقيت فردي و سازماني

رشد فزاينده اطلاعات، سبب شده است كه هر انساني از تجربه و علم و دانشي برخوردار باشد كه ديگري فرصت كسب آنها را نداشته است. لذا به جريان انداختن اطلاعات حاوي علم و دانش و تجربه در بين انسان ها يكي از رموز موفقيت در دنياي امروز است. باتوجه به اينكه هيچ كس قادر نيست به دنياي علم و دانه ش انسانها نفوذ كرده و آنها را وادار كند كه انديشه هاي خودرابه ديگران منتقل كنند، اما اين امر زماني رخ مي دهد كه يك احساس خوب ومثبت دربين انسانا نسبت به يكديگر پديد آيد و همين حس سبب بروز خلاقيت گردد. نتايج تحقيقات صورت گرفته نشان مي دهد، خلاقيت زماني درميان اجتماعي از انسانها متجلي مي شودكه آنها از مرحله همدلي با يكديگر گذر كرده اند. در اين مرحله انسان ها به سرنوشت يكديگر حساس بوده و در جهت رشد يكديگر مي كوشند و هر كسي خود را پل پيروزي ديگري قرار مي دهد و در نهايت سبب مي شود جرياني از علم و دانش و تجربيات ميان آنها جاري شود كه همين، زمينه ساز نوآوري و خلاقيت خواهد شد. بوجود آوردن اين شرايط قطعا زماني امكان پذيراست كه جوامع درسطح خرد و كلان به اين ضرورت پي برده و جهت فراهم نمودن زمينه ايجاد آن اقدام نمايند. با توجه به اينكه امروزه خلاقيت كليدي ترين مساله در جامعه ما و تمام جوامع در حال توسعه است، پس اگر به درستي با آن برخورد شده و زمينه ها و بسترهاي لازم براي آن فراهم شود بسياري از مشكلات درجامعه حل خواهد شد. بر اين اساس صاحب نظران معتقدند كه با ورود به هزاره سوم ضروري است مردم مهارتهايي را آموزش ببينند كه ازآنها مي توان به خلاقيت و ايجاد نوآوري اشاره كرد، به گونه اي كه انسانها با استفاده از اين مهارتها و با بهره گيري از خرد جمعي و زايش افكار نو مشكلات را از بين ببرند. در اين رابطه لازم است تا مديران در تمامي سطوح جامعه تلاش كنند تا علاوه بر از بين بردن موانع، زمينه براي رشد خلاقيت را نيز فراهم كنند. دراين مقاله سعي مي شود تا علاوه بر بررسي موانع خلاقيت، راهكارههاي فراهم نمودن زمينه براي بروز آن نيز مورد بررسي قرارگيرد.