شماره ركورد كنفرانس :
4142
عنوان مقاله :
تحليل بينامتني مفهوم بدي در شخصيت زليخا وسودابه (براساس شاهنامه و هفت اورنگ)
پديدآورندگان :
طالشي يداله استاديار گروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد اسلامشهر , علمداري معصومه masume.1022@gmail.com مدرّس حق¬التدريس گروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد اسلامشهر
كليدواژه :
بينامتنيت , مفهوم بدي , شخصيت زليخا , سودابه
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي مفهوم بدي و اشكال بيان آن: ادبيات بيمار گون، عرصه بحران انديشه
چكيده فارسي :
يكي از جلوه هاي مهم همگرايي فكري و فرهنگي بين آثار، سنتهاو مشتركات ادبي بين آنها است كه متون را با وجود خاستگاههاي متفاوت زماني و شيوهي نوشتاري مختلف در يك ارتباط شبكهاي و بينامتني قرار داده است. آثار ادبي حاصل روابط درهم تنيده اي است كه از طريق ساختار ظاهري آنها به مناسباتشان با يكديگر و ديگر ساختارهاي زبان شناختي آن پيميبريم. اين ادراكات از نشانه هاي زباني و ادبي خواننده را به تفكر و باز انديشي در آثار ادبي و علمي وا¬ميدارد. نظريه بينامتنيت روابط بين متون را براي آفرينش متن جديد بررسي ميكند. اين نظريه بر محوريت خواننده استوار است. نويسنده با آگاهي كامل از اينكه خواننده با متن اصلي آشناست و بر پايه همين آگاهي قبلي از آشنايي خواننده، عناصر بينامتني را انتخاب ميكند. از ديدگاه كريستوا هيچ متني مجزا ومستقل از متون ديگر نيست و هر متني يك پيش متن دارد. اين نوشتار به روش تحليل محتوا مفهوم بدي را در شخصيت هاي زليخا و سودابه با رويكرد بينامتني بررسي ميكند. با مطرح كردن مشتركات بينامتني اين دو شخصيت، چگونگي تاثيري گذاري و تاثير پذيري و وام گيري آنها از يكديگر نشان داده ميشود. هردو داستان شباهت فراواني در ساختار كلي دارند، تاثير منش و رفتار يوسف باعث دگرگوني مثبت زليخا شدو ثبات زليخا در عشق عاملي شد كه عشق زميني و مجازي او تعالي يافته و به يك كمال اخلاقي بدل گردد. اما عملكرد سودابه نسبت به سياوش نشاني از عشق كامل ندارد و پاسخ منفي سياوش به سودابه كينه و قساوت را در وجود وي تشديد كرد. همچنين ويژگيهاي خلقي و رواني سودابه، محرك او براي دسيسه و انتقام جويي شده و منجر به نزول شخصيت و جايگاهش شد. عملكرد منفي سودابه در اين عشق تاثير مستقيم بر زندگي و سرنوشت سياوش گذاشت.