شماره ركورد كنفرانس :
4165
عنوان مقاله :
واكاوي نسبت ميان بحرانهاي ژئوپليتيك جهان اسلام و بازتوليد تروريسم
پديدآورندگان :
سليماني پورلك فاطمه استاديار گروه علوم سياسي روابط بينالملل در دانشگاه آزاد اسلامي، واحد چالوس
كليدواژه :
بحران هاي ژئوپليتيك , جهان اسلام , خاورميانه , تروريسم
عنوان كنفرانس :
اولين همايش بين المللي بحران هاي ژئوپليتيكي جهان اسلام
چكيده فارسي :
جهان اسلام اساسا يك چارچوب مفهومي مبتني بر هويت محسوب ميشود كه در تعاريف كلاسيك از منطقه نميگنجد. با وجود اين، گرانيگاه جهان اسلام خاورميانه بوده كه منطقهاي ژئوپليتيك و ژئواستراتژيك به شمار ميآيد. به دلايل متعدد اين منطقه همواره در حوزه منفعتي غرب تعريف شده و با منافع حياتي آن گره خورده است. سياست قدرت و منفعتمحور قدرتهاي بزرگ در اين قلمرو، آنان را به بازيگران مداخلهگري تبديل كرده كه با خلق (خواسته يا ناخواسته) بحران و بيثباتي در مسند مديران امنيتي منطقه نشستهاند. حملات تروريستي يازده سپتامبر 2001 و تحولات متعاقب آن كه در قالب سياستهاي تهاجمي امريكا عليه افغانستان و عراق و مداخلهگري در سوريه تعين يافت، دور جديدي از بحرانسازيهاي ژئوپليتيك را در سطح منطقه موجب شد. دنياي غرب كه خاستگاه جريانهاي تروريستي را جهان اسلام و بستر ارتزاق آنها را ساختارهاي جوامع اسلامي ميانگاشت، به طرق مستقيم (حمله نظامي) و غيرمستقيم (برنامه دموكراتيزاسيون) ايجاد دگرديسيهاي مطلوب در كشورهاي اسلامي خاورميانه را در دستوكار خود قرار داد. اجراي اين سياستها تاكنون نتيجهاي جز بحرانسازي در اين كشورها دربرنداشت. حال سوال اصلي آن است كه تداول، تداوم و تعاقب اين بحرانهاي ژئوپليتيكي در جهان اسلام چه پيامدهاي امنيتي دربر داشته است؟ و يا بهطور مشخص چه ارتباطي ميان اين بحرانها و گسترش تروريسم در منطقه ميتوان برقرار ساخت؟ فرضيهاي كه در اين راستا به آزمون گذارده ميشود آن است كه نوعي رابطه مبتني بر قوامبخشي متقابل ميان بحرانهاي ژئوپليتيكي جهان اسلام و بازتوليد تروريسم در اين منطقه وجود دارد. بر اساس واكاوي اين نسبت، يافته نوشتار حاضر آن است كه سياستهاي امنيتي و ضدتروريستي غرب و مشخصا امريكا در مناطق اسلامي از يك سو خود به خلق ناامني، بيثباتي و بحرانهاي ژئوپليتيك انجاميده است و از سوي ديگر، اين سياستها منجر به ظهور و بازتوليد نوع جديدي از تروريسم بهعنوان يك اقدام واكنشي گشته است كه موسوم به پادتروريسم مي باشد. روش تحقيق حاضر توصيفي- تحليلي است كه برپايه توصيف روندهاي متحول منطقهاي و آسيبپذيري آنها از سياستهاي مواجههجويانه غرب به استنتاجات نظري دست يافته و از اين رهگذر رابطه و نسبت ميان دو متغير بحرانهاي ژئوپليتيكي جهان اسلام و بازتوليد تروريسم در اين منطقه را تبيين ميكند.