بررسي اثربخشي الگو تدريس دكت‌شا بر ميزان هوش هيجاني دانش‌آموزان ابتدايي پايه ششم

هوش هيجاني در سال هاي تحصيلي دانش‌آموزان نقش بسيار تعيين كننده اي دارد. به همين جهت روان‌شناسان در پي روش هايي هستند كه با انجام فعاليت‌هايي موجبات افزايش آن را فراهم كنند. هدف اين پژوهش بررسي تأثير الگوي تدريس دكت‌شا بر هوش هيجاني دانش‌آموزان بوده است. در اين پژوهش از روش تحقيق پيش‌آزمون و پس آزمون با گروه كنترل و گواه استفاده شد. جامعه آماري پژوهش شامل كليه دانش‌آموزان دختر پايه ششم ابتدايي مدارس ناحيه يك ساري استان مازندران بود كه در سال ۱۳۹۶ مشغول به تحصيل بودند. در اين پژوهش از روش نمونه‌گيري تصادفي خوشه‌اي براي انتخاب نمونه استفاده شد. حجم نمونه شامل ۳۰ نفر بود كه به طور تصادفي ۱۵ نفر در گروه آزمايش و ۱۵ نفر در گروه گواه قرار گرفتند ابزار پژوهش پرسشنامه هوش هيجاني بار- ان كه شامل ۹۰ سؤال در ۱۵ خرد مقياس استفاده‌شده است. يافته‌هاي پژوهش نشان مي‌دهد كه الگوي تدريس پنج مرحله‌اي بر افزايش ميزان هوش هيجاني دانش‌آموزان مؤثر بوده است. بدين‌گونه در بين خرد مقياس‌هاي هوش هيجاني توانايي حل مسئله، شادماني، استقلال، تحمل استرس و فشار رواني، خودآگاهي هيجان، روابط بين فردي، مسئوليت‌پذيري، همدلي رابطه معناداري وجود دارد و در خرد مقياس‌هاي خود شكوفايي، واقع‌گرايي، خوش‌بيني، احترام به خود، كنترل تكانه، انعطاف‌پذيري و خود ابزاري معنادار نيست؛ يافته‌ها گوياي آن هستند كه ميانگين هوش هيجاني دانش‌آموزاني كه با الگوي تدريس دكت‌شا آموزش‌ديده‌اند در مقايسه بادانش آموزاني كه با الگوي تدريس دكت‌شا آموزش نديده‌اند، بالاتر است. بنابراين هرچقدر معلمان با فراگيران در فرآيند يادگيري تعامل شناختي و هيجاني داشته باشند به همان نسبت احتمال دارد كه فراگيران از هوش هيجاني بالاتري برخوردار باشند. هوش هيجاني را چه به‌عنوان يك توانايي در نظر بگيريم و چه به‌عنوان يك رگه شخصيتي، در صورتي تحول پيدا مي‌كند كه فرد در تعامل با ديگران باشد. بر اين اساس مي‌توان گفت استفاده از الگوي تدريس دكت‌شا بر ميزان هوش هيجاني دانش آموزان تأثير داشته است.