مقايسه تعلل ورزي تحصيلي و راهبردهاي كنترل افكار در دانش آموزان به تفكيك سطح توانايي و جنسيت

مقدمه و هدف: پيشينه نظري و پژوهشي بيانگر اين است كه كليد موفقيت يا شكست هاي تحصيلي، باورهاي فراشناختي دانش آموزان مي باشد. لذا پژوهش حاضر تعلل ورزي تحصيلي و راهبردهاي كنترل افكار را به عنوان سازه هاي فراشناختي در ميان دانش آموزان به تفكيك سطح توانايي و جنسيت بررسي كرد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر، يك مطالعه توصيفي بود. نمونه آماري شامل 100 دانش آموز دختر و پسر (53 دختر و 47 پسر) مقطع متوسطه شهرستان اهواز بود كه به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزارهاي پژوهش شامل پرسشنامه تعلل ورزي تحصيلي (ميلگرام، 1998)، پرسشنامه كنترل فكر (ولز و ديويس، 1994) و استفاده از نمره معدل پيشرفت تحصيلي دانش آموزان بود. ابعاد پرسشنامه تعلل ورزي (عمدي بودن، ناشي از خستگي رواني - جسمي و ناشي از بي برنامگي) و راهبردهاي پرسشنامه كنترل فكر (پرت كردن حواس، نگراني، كنترل اجتماعي، تنبيه و ارزيابي مجدد) مورد اندازه گيري قرار گرفت. داده هاي مربوط به ابعاد تعلل ورزي و راهبردهاي كنترل افكار دانش آموزان دختر و پسر با معدل بالا، متوسط و پايين از طريق آزمون T و تحليل واريانس مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. نتايج: آزمون T نشان داد ميانگين نمرات تعلل ورزي عمدي دختران (4/58) به طور معناداري كمتر از پسران (6/72) بود. همچنين آزمون ANOVA مشخص كرد دانش آموزان سطوح مختلف معدل از نظر تعلل ورزي ناشي از خستگي رواني - جسمي و راهبرد نگراني تفاوت معناداري داشتند. دانش آموزان با معدل پايين نمره بالاتري در بعد خستگي رواني - جسمي و راهبرد نگراني در آزمونTukey HSD كسب كردند. نتيجه گيري: با تغيير در فراشناخت و آموزش مهارت ها و راهبردهاي سازگارانه جهت افزايش رفتارهاي مقابله اي انطباقي مي توان موجبات بهبود وضعيت تحصيلي و روانشناختي دانش آموزان را فراهم نمود.