شماره ركورد كنفرانس :
4188
عنوان مقاله :
هم پايگي و بازي مقيد در شعر «تنها صداست كه مي ماند»
پديدآورندگان :
اكبري گندماني مهرداد M-akbari@araku.ac.ir استاديار زبان و ادبيات فارسي دانشگاه اراك
كليدواژه :
هم پايگي , پرسش ضمني , بازي مقيد.
عنوان كنفرانس :
ششمين همايش ملي نقد و نظريه ادبي
چكيده فارسي :
شعر «تنها صداست كه مي ماند» از دفتر «ايمان بياوريم به آغاز فصل سرد» فروغ فرخزاد از جمله اشعاري است كه مي توان آن را در زمرۀ متن هاي گشوده در نظر گرفت. يكي از مهمترين دلايل اين ويژگي، به كار گرفتن بندهاي هم پايه از آغاز تا پايان اين شعر است. بندهاي هم پايه، به مثابه تمهيدي بلاغي در اين شعر، با ايجاد زمينه اي براي مطرح شدن پرسش هاي ضمني، دلالت هاي صريح را به سوي دلالت هاي ضمني سوق مي دهند و بدين سبب، بستارهاي تفسيري را با طلب كردن مشاركت خواننده به وضعيتي مبتني بر گشودار تبديل مي سازند. در اين پژوهش تلاش شده است تا با تحليل گزاره هاي منفرد، در پيوند با ساختار و فرم كلي شعر، نشان داده شود كه چگونه بندهاي هم پايه، كه ظاهراً مستقل از يكديگر جلوه مي كنند، در فرآيند تفسير به يكديگر پيوسته مي شوند و به اين ترتيب، زمينۀ بازي مقيدي را ايجاد مي كنند كه بر اساس آن، معناهاي متن از خلال پيوند افق هاي انتظار مؤلف و متن و خواننده به دست مي آيند و انسجامي موقتي مي يابند؛ معناهايي كه با تغيير موقعيت سوژه، در جايگاه خواننده، دچار دگرگوني مي شوند.