شماره ركورد كنفرانس :
4188
عنوان مقاله :
بررسي روايت در داستان «مار در دهان مرد خفته» در مثنوي بر اساس نظريه روايت شناسي تودوروف و ژنت
پديدآورندگان :
فاطمي محمد دانشجوي كارشناسي ارشد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه سمنان , مداح ستايش setayeshmaddah.1371@yahoo.com دانشجوي كارشناسي ارشد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه سمنان
تعداد صفحه :
17
كليدواژه :
روايت‌شناسي , مثنوي , تودوروف , ژنت , حكايت مار در دهان مرد خفته.
سال انتشار :
1396
عنوان كنفرانس :
ششمين همايش ملي نقد و نظريه ادبي
زبان مدرك :
فارسي
چكيده فارسي :
امروزه نظريه هاي روايت شناسي به عنوان روشي براي تحليل متون مورد توجه قرار گرفته اند. ارتباط بشر با گذشته‌ها از طريق روايت‌ها ما را به سوي بررسي عميق‌تر در اين حوزه سوق مي‌دهد. در ميان روايت‌شناسان ساختارگرا تودوروف و ژنت از برجسته‌ترين نظريه‌پردازان هستند. تودوروف با تمركز بر نحو روايات، روابطي را كه ميان واحد‌هاي روايي برقرار است، باز مي نماياند. ژنت نيز در پي كشف قواعد زنجيروار حاكم بر نظام روايت‌هاست. بررسي ساختار قصه در قصه مثنوي و ارتباطي كه ميان اجزاي هريك برقرار است، ما را از تفكر حاكم بر نظام ساختار روايت داستان‌ها مي‌كند. داستان مورد بحث داراي يك پي‌رفت است كه با برهم خوردن موقعيت متعادل آغاز شده، به سوي تعادل پاياني پيش مي‌رود. شتاب اصلي داستان به لحاظ زماني ثابت است و به صحنه نمايشي اختصاص دارد. بسامد داستان از نوع مفرد است؛ زيرا هدف مولانا از بيان داستان‌هاي مثنوي اغلب تبيين نكته حكمي مورد نظر خود در قالب داستان است نه داستان‌پردازي. در اين مقاله قصد داريم با روش تحليلي روند روايت داستان را مورد بررسي قرار دهيم تا به درك قابليت‌هاي روايي متن دست يابيم.
كشور :
ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت