شماره ركورد كنفرانس :
4188
عنوان مقاله :
خوانش گروه هاي خاموش در ايران: نشانه شناسي صدادار شدن زن در سووشون سيمين دانشور
پديدآورندگان :
خسروي صبا saba.khosravi@ut.ac.ir دانشجوي دكتري علوم ارتباطات اجتماعي دانشگاه تهران
كليدواژه :
گروه هاي خاموش , خاموشي زن , سووشون , خوانش نشانه شناختي , صدادار شدن زن , الگوي كنش زنانه.
عنوان كنفرانس :
ششمين همايش ملي نقد و نظريه ادبي
چكيده فارسي :
موضوع اين مقاله تحليل صدادار شدن گروه خاموش زنان در رمان سووشون است. چارچوب نظري پژوهش نظريه «گروه هاي خاموش» چِريس كرامارا است. رويكرد روش شناسي مقاله، نشانه شناسي بارت است. از آن جايي كه تمركز اين تحليل بر«صداها» است، رمزگان هاي نشانه شناختي همان صداهاي متن تعريف شده اند. براساس كاربست نظري مطالعه، سكوت و صدادار شدنِ واحد تحليل يعني زري-نقش اول زن داستان- ابتدا در هر فصل و سپس در كل داستان به عنوان رمزگان نشانه شناختي توصيف، تحليل و در آخر تفسير شده است. يافته هاي مقاله نشان مي دهند كه صداها در سووشون «داراي قدرت» و «ندار قدرت» هستند: ترس از ديگري، عامل اصلي سكوت، خاموشي و خفقان نه فقط زري بلكه ديگر شخصيت ها در اين روايت مستندگونه از تاريخ ايران معاصر است. تنها راه ادامه حيات در «صدادار ماندن» است؛ حتي فرياد كشيدن تا آستانه دردناكي آن هم به هر قيمتي حتي مرگ. تبديل «الگوي خاموشي به صدادار شدن» به واسطه كنشي است كه زري در پايان سووشون بدان دست مي زند: يعني مقاومت دربرابر قدرت حاكم -همان گونه كه كرامارا و آردنرها در نظريه «گروه هاي خاموش»مي گويند. در عمل، همان طور كه زري و سكوت او مي شكند و از بي رنگي سكوت به صدايي پررنگ تبديل مي شود، تجربه خاموشي و پذيرش الگوي مردانه نيز به تجربه صدادارشدن و آغاز شكل گيري الگويي زنانه مي انجامد. كنش هاي زري يا «نماد زن» به بروز يا ظهور تجربه يكتايي منتهي مي شود كه به تدريج خود به نماد كنش گري اجتماعي زن بدل مي گردد. اين امر، آن گونه كه نظريه كرامارا به مقوله جنسيت و به طور خاص زنان نگاه مي كند، تبديل سلطه يك جانبه مردان بر زنان را به مشاركت اجتماعي زنان برملا مي كند. اين الگو به تدريج به پذيرش تجربه زنانه و در نهايت، به پذيرش الگوي زنانه منجر مي شود.