مقايسه سبك زندگي و باورهاي ارتباطي در زنان متقاضي طلاق و منصرف از طلاق

هدف اين پژوهش مقايسه باورهاي ارتباطي و سبك زندگي در زنان متقاضي طلاق و منصرف از طلاق در شهرستان اروميه بود. اين مطالعه از نظر هدف بنيادي و از نوع علي – مقايسه اي بوده است. جامعه آماري تحقيق زنان مراجعه كننده به هيئت هاي حل اختلاف شهرستان اروميه در سال 1394 بود كه از بين آنها تعداد 100 نفر زن متقاضي طلاق و 100نفر زن منصرف از طلاق به روش نمونه گيري دردسترس انتخاب و پرسشنامه هاي سبك زندگي آدلري و باورهاي ارتباطي ايدلسون و آپشتاين(1982)را اجرا شد. داده هاي حاصل از پژوهش حاضر جهت پاسخگويي به فرضيه هاي پژوهش با استفاده از آزمون اماري مانوا مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت و نجزيه و تحليل دادها با استفاده ار نرم افزار spss نسخه 19 انجام شد.نتايج نشان داد بين زنان متقاضي طلاق و زنان منصرف از طلاق در دو متغير سبك زندگي و باورهاي ارتباطي تفاوت معني دار وجود دارد. بدين معنا كه زنان متقاضي طلاق در تمامي زير مؤلفه هاي باورهاي ارتباطي(باور تخريب كننده بودن مخالفت، باور توقع ذهن خواني، باور به عدم تغيير پذيري همسر، باور به كمال گرايي جنسي و باور به تفاوت هاي جنسيتي) نمرات بيشتري نسبت به زنان منصرف از طلاق داشتند يعني باورهاي غيرمنطقي تري نسبت به زنان منصرف از طلاق داشتند. همچنين در متغير سبك زندگي نيز اين تفاوت نشان داده شده بدين معني كه زنان متقاضي طلاق در تمام مؤلفه هاي سبك زندگي(تعلق– علاقه اجتماعي،كنارآمدن،مسئوليت پذيري، نياز به تأييد و محتاط بودن) نمرات كمتري نسبت به زنان منصرف از طلاق كسب نمودند. به عبارتي سبك زندگي در زنان متقاضي ناسازگارانه تر از زنان منصرف از طلاق مي باشد.نتايج حاصل از پژوهش حاضر نشان مي دهد بين باورهاي ارتباطي و سبك زندگي زنان متقاضي طلاق و منصرف از طلاق تفاوت وجود دارد.