بررسي رابطه‌ي سرمايه‌اجتماعي با مصرف‌فرهنگي و مصرف‌گرايي در بين زنان (مورد مطالعه: زنان بالاي 15 سال شهر ملاير)

هدف اين تحقيق شناخت رابطه بين سرمايه اجتماعي با دو متغيير مصرف فرهنگي و مصرف‌گرايي در بين زنان شهري بوده‌است. دليل انتخاب زنان به عنوان پاسخگو شواهد مطالعاتي در آثار جامعه شناسان و نگاهي هر چند مختصر به اخبار جاري سطح جامعه كه نشان از ارتباط بيشتر زنان با پديده مصرف در مقابل مردان دارد، بوده‌است. جامعه آماري اين پژوهش زنان بالاي 15 سال شهر ملاير بودند كه از اين بين 366 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه مورد ارزيابي قرار گرفتند. اعتبار پرسشنامه به روش اعتبار صوري حاصل شد و پايايي پرسشنامه به روش آلفاي كرونباخ محاسبه گرديده‌است، يافته‌ها نشان‌دهنده‌ي رابطه معنادار متغير سرمايه اجتماعي با مصرف فرهنگي و مصرفگرايي بوده‌است. نتايج رگرسيون نشان داد كه ابعاد مختلف سرمايه اجتماعي توانستند 14.9 درصد تغييرات مصرف‌فرهنگي و 11.4 درصد تغييرات مصرف‌گرايي را تبيين كنند. در نتيجه ميتوان گفت با توجه به مباني نظري و ميزان تبيين متغيرها، يافته‌ها نشان دهنده دخيل بودن تاثير سرمايه اجتماعي و ابعاد آن بر افزايش مصرف كالاهاي فرهنگي و همچنين افزايش مصرف زنان بطور كلي و رواج مصرف‌گرايي در بين آنها ميباشد و يا كمي محطاتانه‌تر ميتوان اينگونه اظهار نظر كرد كه مصرف فرهنگي و مصرف‌گرايي به عنوان جايگزين‌هايي براي شكل‌هاي ديگر كسب و افزايش سرمايه اجتماعي در بين زنان مطرح ميباشند، كه اين مصرف‌گرايي به خوبي در افزايش استفاده از لوازم آرايشي و خريد لباس و ساير اقلام منزل در بين زنان مشهود است، از طرفي هم مصرف كالاهاي فرهنگي براي آنها پرستيژ و جايگاه ويژه ايجاد ميكند و زنان اينگونه مصارف را به عنوان راهكاري براي افزايش اعتماد در ديگران و بخصوص تسهيلگر در برقراري روابط اجتماعي ميدانند. كه در اين بين اگر افزايش علاقه به تحصيلات دانشگاهي را هم مد نظر داشته باشيم پر بي راه نگفته‌ايم.