مصرف رسانه اي باتاكيدبر سبك زندگي زنان شهري

امروزه فيلم هاي عامه پسند نوعي رسانه محسوب مي گردند كه بر اساس تئوري هاي مطالعات فرهنگي بعنوان يك متن ، قرائت ها و خوانش هاي گوناگون و گاه معارض را فراهم مي سازند . اين قرائت ها و خوانش ها نوعي توليد ثانويه محسوب شده و علت ها و انگيزه هاي متعددي را در بر مي گيرد . لذا تحقيق حاضر با بررسي مصرف رسانه اي بين زنان شهري ( مطالعه موردي سريال هاي عامه پسند شبكه هاي ماهواره اي ) با روش پيمايش ، ابزار پرسش نامه و حجم نمونه 400 نفر بين زنان در شهر گرگان به بررسي علت خوانش هاي مختلف فيلم هاي عامه پسند در بين زنان مي پردازد . داده هاي بدست آمده از طريق تكنيك آماري آزمون دوجمله اي (Binomial Test) تجزيه و تحليل شدند كه يافته ها نشان داد 85 درصد پاسخگويان با متغير گريز از واقعيت به خوانش فيلم ها پرداخته و شاخص كمبود عشق از اين متغير براي حل متني خود به وفور عشق در سريال ها روي آورده است . و نتايج به طور كلي حاكي از آن است كه زنان با همذات پنداري با بازيگران سريال ها ، بازنمائي هويت زنانه ، گريز از واقعيت و بازنمائي گذشته از فيلم ها رمزگشائي نموده و به خوانش آنها مي پردازند .