شماره ركورد كنفرانس :
4266
عنوان مقاله :
تحليلِ توصيفي و انتقادي ادبيات داستاني جنگ (مطالعه موردي: تحليل داستان هاي ارزش محور)
پديدآورندگان :
سعيدي مهدي guilan8000@gmail.com دانشگاه كاشان , استادي مهتاب guilan8000@gmail.com دانشگاه كاشان
كليدواژه :
ادبيات داستاني , ادبيات جنگ , داستان ارزش محور
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ادبيات پايداري گيلان (ذيل كنگره هشت هزار شهيد استان گيلان)
چكيده فارسي :
پديده جنگ عامل حركت، تحول، تغيير و زايش در فرهنگ، زبان، سنت و باورها است و در ساخت ذهنيت نويسندگان و هنرمندان اثر گذار است. در ايران با شروع جنگ، به مسئله جنگ در ادبيات داستاني توجه شد و پرداختن به آن و تبعات اجتماعي، انساني، سياسي و اقتصادي اش راههاي نويني را پيش پاي نويسندگان قرار داد و جنگ جلوه ويژهاي در ادبيات يافت. چرايي نوشتن از جنگ، موجب چگونگي نوشتن درباره آن شد و بنابر نگاهي كه نويسندگان به موضوع و پيامدهاي آن داشتند، رويكردهاي متفاوتي در داستاننويسي جنگ پديد آمد. ازجمله: داستانهاي ارزش محور، داستانهاي جامعه محور؛ داستانهاي انتقاد محور و داستانهاي انسان محور.
مسئله اصلي اين مقاله، تحليل وتوصيفِ انتقادي داستانهاي ارزش محور جنگ و به دست دادن ويژگي هاي عمده آن است. پس از انقلاب و شروع جنگ در حوزه ادبيات داستاني گونهاي نو از نويسندگان پديد آمدند كه آثارشان درباره جنگ، بار ادبيات انقلاب اسلامي را نيز بردوش گرفت و در پيوند با باورهاي آييني، بيانگرِ جهانبيني ديني و انقلابي شد. اين رويكرد در آغاز و تا ميانه راه اغلب به گروه نويسندگان خاص و حتي ناشران و نهادهاي معيني تعلق داشت كه پارهاي از آنها در جنگ هم مشاركت داشتهاند. شخصيتهاي داستان هاي ارزش محور علاوه بر دغدغه مليت و وطن، دغدغه دين دارند؛ به همين دليل اين رويكرد با حوادث صدر اسلام و عاشوراي امام حسين(ع) پيوند ميخورد و از آن تأثير ميپذيرد. در اين داستان ها، زنده ماندن به هر قيمتي به صورت وسوسهاي توصيف ميشود كه برازنده انسان نيست. مطلق بودن شخصيت-ها، از ويژگيهاي بارز اغلب اين داستانها است. انسانهاي مردد در اين داستان ها، اصولاً تغيير و تحول مثبت مييابند و هيچگاه در ترديد باقي نميمانند. در برخي از اين آثار چهرههايي كه از رزمندگان ترسيم ميشود، در حد تيپ باقي ميماند و تصويري كه از آنها عرضه ميشود، مذهبي است. فضاي داستان ها ي اين رويكرد تك صدا و ايدئولوژيك است و باعث مي شود شخصيتها در دو دسته خوب و بد، سياه و سفيد، باورمند و غيرباورمند تثبيت شوند و هر يك داراي هويتي ثابت و تجلي تمامعيار خوبي و بدي جلوه كنند. بسياري از داستان هاي ارزش محور در نظام پيرنگ از الگوهاي مشابه استفاده مي-كنند و يك ماجرا در داستان هاي مختلف تكرار مي شود. از جمله الگوهايي كه در اين داستان ها ديده و تكرار مي شود، الگوي رويارويي و تغيير و الگوي بازآموزي و تغيير است.