بررسي رابطه ميان فرهنگ سازماني وتعهد سازماني

مبحث فرهنگ سازمان ،يكي از مباحث اصلي وكانوني مديريت را تشكيل مي دهد.فرهنگ سازماني به عنوان يكي از موثر ترين عوامل پيشرفت سازمان هاشناخته شده است وبه مجموعه اي از باورها وارزشهاي مشترك اطلاق مي شود كه بر رفتار وانديشه ي اعضائ سازمان اثر مي گذارد و مي تواند نقطه شروعي براي حركت وپويايي ويا مانعي در راه پيشرفت به شمار ايد(ناصري پور وهمكاران.2009به نقل از پير بلوطي وهمكاران،1392).پژوهش ها نشان داده است كه فرهنگ سازمان مي تواندبر نگرش ها ،احساسات ،تعاملات وعملكرد اعضاي سازمان وهمچنين بر دامنه وسيعي از مسائل فردي وسازماني مانند تعهد سازماني ،وفاداري ورضايت شغلي تاثير گذارد([1]سعيد وحسن،2000به نقل از ملكي وهمكاران،1384). از سوي ديگرتعهد سازماني به عنوان يك نگرش، عبارت ازتمايل قوي به ماندن در سازمان، تمايل به اعمال تلاش فو ق العاده براي سازمان، اعتقاد قوي به پذيرش ارز شها و اهداف آن مي باشد([2]يانگ،2008به نقل از نبي زاده وهمكاران ،1392). هرچه ميزان اين تعهد بيشتر باشد نيروهاي خودكنترلي وخودانگيزشي در كاركنان افزايش يافته و به تناسب آن اثربخشي و كارايي افزايش خواهد يافت. كاركنان كه احساس علاقه و تعهد و وابستگي به سازمان شان ندارند به صورت مداوم و كارا فعاليت نداشته و در طولاني مدت به سازمان لطمه واردمي سازند([3]وينيت وواتاخون، ،1998 به نقل از نصيري پور وهمكاران،1390). وجود نيروهاي انساني متعهد به سازمان در هر سازمان ضمن كاهش غيبت، تأخير و جابجايي , باعث افزايش چشمگير عملكردسازمان، نشاط روحي كاركنان، تجلي بهتر اهداف متعالي سازمان ودستيابي به اهداف مي شود([4]تائگو، 2010).