شماره ركورد كنفرانس :
4280
عنوان مقاله :
بررسي چگونگي بافت‌زدايي و ايجاد دلالت‌هاي چندگانه در ادبيات (براساس غزليات حافظ)
پديدآورندگان :
ناصري مشهدي نصرت استاديار گروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه پيام نور مشهد
تعداد صفحه :
3
كليدواژه :
: ادبيات , بافت موقعيتي , تأويل‌پذيري , بافت‌زدايي , غزليات حافظ
سال انتشار :
1394
عنوان كنفرانس :
همايش ملي بررسي موضوعي كتاب هاي درسي زبان و ادبيات فارسي (چالش ها و چشم اندازها)
زبان مدرك :
فارسي
چكيده فارسي :
شكلوفسكي كه شعر را رهايي از زبان معيار و معنا و رسيدن به فرازباني و فرا انديشه‌اي تفسير مي‌كند، هنجارگريزي معنايي را ركن اصلي شعر و ديگر انواع هنجارگريزي را به‌عنوان ابزارهاي كمكي در خدمت طرح معنايي آن در نظر مي‌گيرد. برهمين اساس در نظريه‌هاي ادبي نوين مسئله تعليق تقاضاي درك پذيري اثر ادبي به‌عنوان يك اصل مهم پذيرفته‌شده، چندمعنايي و سازمان‌دهي بافت كلام براي تأويل‌پذيري هنر به‌شمار آمده است. ازطرفي در دانش معني‌شناسي به‌ويژه معني‌شناسي كاربردي كه براي درك معنا، بافت كلام از اهميت ويژه‌اي برخوردار است اين باور وجود دارد كه بافت موقعيت، اعم از بافت زباني يا غيرزباني، از متن ابهام‌زدايي مي‌كند به‌طوري‌كه مي توان گفت «در زبان ابهام هرگز وجود ندارد»؛ بنابراين آنچه در ادبيات بسترساز دلالت‌هاي چندگانه و گسترش معنا مي‌گردد، بافت‌زدايي است. بافت‌زدايي درواقع همان سازمان‌دهي عناصر زباني در محورهاي هم‌نشيني و جانشيني به شكلي است كه يك واحد زباني بتواند در بافت كاربردي‌اش بيش از يك تعبير داشته باشد و نتوان براي آن يك معني ثابت ارائه داد. با توجه به نكات مذكور اين سؤال پيش مي‌آيد كه عناصر زباني چگونه سامان‌دهي مي‌شود و گوينده از چه امكاناتي براي اين سامان‌دهي بهره مي‌گيرد تا واژه، گروه يا جمله را از دلالتي يگانه به‌سوي دلالت چندگانه سوق ‌دهد؟ در اين پژوهش اين مسئله براساس غزليات حافظ -كه در شمار بهترين متون ادبي تأويل‌پذير قرار دارد- موردبحث و بررسي قرارگرفته است. يك بررسي اجمالي نشان مي‌دهد كه حافظ براي برهم زدن بافت موقعيتي و دور كردن مخاطب از يك معناي ثابت بسيار ماهرانه و با ظرافتي خاص از امكانات زباني متعددي بهره گرفته است.
كشور :
ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت