بررسي نقش عوامل جمعيت شناختي بر نوآوري مدل كسب و كار (شركت هاي دانش بنيان كشاورزي)

شركت هاي دانش بنيان با توجه به ماهيت آن از جمله شركت هاي مورد استقبال در عصر حاضر مي باشد كه توسعه آنها به ويژه در بخش كشاورزي پيشرفت، امنيت غذايي و رفاه اجتماعي را به همراه خواهد داشت از اين رو اين پژوهش به بررسي نقش عوامل جمعيت شناختي بر نوآوري مدل كسب و كار در شركت هاي دانش بنيان كشاورزي مي پردازد. اين پژوهش از لحاظ هدف كاربردي و از لحاظ ماهيت توصيفي -پيمايشي و بر اساس رويكرد، پژوهش از نوع كمي مي باشد. جامعه آماري پژوهش، شركت هاي دانش بنيان كشاورزي استان مازندران در سال 1396 شامل 43 شركت دانش بنيان كشاورزي بودند كه با توجه به تعداد آنها به شيوه سرشماري هر 43 شركت مورد بررسي قرار گرفتند. براي بررسي نقش عوامل جمعيت شناختي بر نوآوري مدل كسب و كار؛ از پرسشنامه گيو و همكاران(2015) و اعمال نظرات خبرگان و كارشناسان استفاده گرديد كه روايي آنها با كسب نظر آنان تائيد شده است. پايايي پرسشنامه از طريق ضريب آزمون آلفاي كرونباخ محاسبه و مقدار 846/0 برآورد گرديد. براي تجزيه و تحليل داده ها از SPSS21 و آزمون هاي تي مستقل و تحليل واريانس استفاده شد. نتايج آزمون تي مستقل نشان دادكه ميانگين نوآوري مدل كسب و كار در زنان و مردان، افراد متاهل و مجرد، فعاليت هاي توليدي و خدماتي يكسان است. بر اساس نتايج آزمون تحليل واريانس تحصيلات و سن شركت در نوآوري مدل كسب و كار تاثيري ندارد. همچنين بر اساس نتايج آزمون اندازه شركت در نوآوري مدل كسب و كار حداقل در دو گروه با هم تفاوت دارند.