شماره ركورد كنفرانس :
4361
عنوان مقاله :
بررسي نمود مفهومِ اصلِ مركز و محور در معماري معاصر با تاكيد بر آثار فرهاد احمدي و هادي ميرميران
پديدآورندگان :
هاشمي نژاد سيده مهنوش موسسه اقبال لاهوري , خزاعي مريم موسسه اقبال لاهوري , صديقيان آستانه الهه موسسه اقبال لاهوري , سالاري نسب فرنگيس موسسه اقبال لاهوري
كليدواژه :
مركز , محور افقي , محور عمودي , آثار فرهاد احمدي , آثار هادي ميرميران
عنوان كنفرانس :
اولين كنگره بين المللي معماري و شهرسازي معاصر پيشرو در كشورهاي اسلامي
چكيده فارسي :
معماري ايران از گذشته¬هاي دور همواره داراي روند مشخصي بوده است، اما تغييرات شرايط سياسي، اجتماعي، اقتصادي و ... در اواخر دوره¬ي قاجار اين زنجيره را از هم گسست و موجب شد روند مستمر معماري ايران، به عنوان يكي از مظاهر تمدن مردمان اين سرزمين تداوم نيابد. در جريان گسست، برخي از پيشگامان اين عرصه، در صدد حل مشكل بحران برآمدند و تلاش داشتند با رجوع به معماري گذشته، مجددا اين پيوند را برقرار سازند. معماري ايران زاده¬ي اصولي است كه از شرايط محيطي، اقليمي، اعتقادات، مذهب و... اين مرز و بوم نشات گرفته اند. بنابراين بسياري از معماران به دنبال اين بوده اند تا با به كارگيري مجدد اين اصول با گذشته¬ي معماري پيوند برقرار كنند. اصول مطرح شده توسط صاحب نظران به گونه اي منحصر به فرد از ديگري بيان شده است. با اين وجود، اصل مركز و محور در ميان برخي از نظرات ارائه شده توسط معماران مشترك مي¬باشد. لذا در اين مقاله به شناخت اين اصل و ويژگي¬هاي آن پرداخته شده است. همچنين ابعاد و مولفه¬هاي اصل مركز و محور در آثار سنتي و سپس در آثار دو معمار معاصر، هادي ميرميران و فرهاد احمدي مورد بررسي قرار گرفته و در نهايت با قياس آثار، به تشابهات و تفاوت¬هاي رخ داده در نحوه¬ي به كارگيري و نمود اين اصل نسبت به گذشته دست يافته ايم. اين پژوهش، كاربردي توسعه اي و رويكرد آن تفسير گرايي مي باشد. اطلاعات مورد نياز در اين پژوهش با استفاده از اسناد كتابخانه¬اي كسب شده اند. همچنين از آن¬جا كه در كسب نتايج نيازمند مقايسه¬ي نمونه هاي سنتي و معاصر مي¬باشيم، روش تحليل از نوع قياسي است. مهم¬ترين سوالي كه در راستاي پژوهش با آن مواجه شده ايم اين است كه معماران معاصر ايراني چگونه از اصل مركز و محور در جهت تداوم سنت معماري استفاده كرده اند. در نهايت اين نتيجه كسب شد كه از ميان ابعاد مختلفِ اصل مركز و محور، بعدِ كالبد، بيشتر از كاركرد و معنا مورد توجه بوده است و معماران در به كارگيري اين اصل تمهيداتي مشابه با آن چه كه در گذشته به كار گرفته شده را مورد استفاده قرار داده اند و به مولفه¬هاي بعد معنايي كمتر از ساير ابعاد توجه شده است.