مديريت كلاس درس بر اساس تئوري انتخاب

با گذشت زمان در جهان شيوه هاي نويني در مباحث آموزشي مربوط به كلاس هاي درس مطرح مي شود كه از آن جمله روش هاي مديريت كلاس درس مي باشد.در مقالات مختلف به صورت پراكنده به فنون مديريت كلاس پرداخته شده است كه درآن ها گذر از مديريت سنتي وكنترلي به رهبري تعاملي ديده مي شود، اما هنوز سايه ديدگاه كنترل بيروني بر آنها مشاهده مي شود .در مقابل اين ديدگاه گلسر نظريه جديدي مطرح مي سازد و آن را نظريه انتخاب مي نامد. اين نظريه بنا به گفته گلسر يك نوع روانشناسي كنترل دروني است كه در مقابل روانشناسي كنترل بيروني قرار مي گيرد؛ بطوريكه در اين تئوري صحبت بر سر آن است كه رفتارهاي هر انسان بيش از آنكه برانگيخته شده بوسيله محركها و برانگيزاننده هاي بيروني باشند، از عوامل دروني منشاء گرفته، و انتخاب هاي او براي ارضاي نيازهايش مي باشند. در پي آن اصطلاح “مدرسه كيفي گلسري ” به مدرسه اي اطلاق مي شود كه از اصول “تئوري انتخاب” تبعيت مي كند. كاركنان اين مدرسه بر اين باورند كه كنترل كردن رفتار ديگران ناممكن است و انسان تنها مي تواند رفتار خودش را كنترل كند. بنابراين مطالعه مروري حاضر با هدف مرور مباحث ارائه شده در مديريت كلاس درس انجام گرديد، و با معرفي تئوري انتخاب ، روش جديدي از مديريت كلاس درس با تغيير از نظام كنترل بيروني به مديريت بدون زورواجبار ارائه مي نمايد ومديريت كلاس درس را از سه بعد انضباط ،ارتباط و فرايند هاي ياددهي –يادگيري از منظر تئوري انتخاب بررسي مي نمايد .در نتيجه با كاربرد اين تئوري و مديريت مؤثر كلاس درس، فرصتهاي يادگيري به حداكثر مي رسد و از طريق ورود به دنياي مطلوب دانش آموزان و استفاده از تئوري انتخاب مي توان با استفاده از پتانسيل معلمان و دانش آموزان ، مدارس را تبديل به مدرسه كيفي نمود.