شماره ركورد كنفرانس :
4368
عنوان مقاله :
انسجام اجتماعي ، دانشجو و دانشگاه در ايران
پديدآورندگان :
زكي محمدعلي Mazaki42@yahoo.com دانشيارجامعه شناسي دانشگاه امام حسين (ع)
كليدواژه :
انسجام اجتماعي , دانشجويان , هيرشي , پيمايش , اصفهان
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي فرهنگ دانشگاهي و نهادينه شدن گفتمان علم
چكيده فارسي :
انسجام اجتماعي،يكي از مفاهيم اساسي و هم چنين نقطه آغازين تحليل هاي جامعه شناسي بوده و تبيين و تحليل آن يكي از بنيانهاي شكل گيري جامعه شناسي معاصر تلقي مي گردد.انسجام اجتماعي به چگونگي روابط بين فرد و جامعه پرداخته و معطوف به بررسي،تبيين،چرائي و كم و كيف روابط متقابل بين فرد و جامعه مي باشد.فقدان انسجام اجتماعي زمينه ساز بروز آنومي و بي هنجاري وهم چنين آسيب هاي اجتماعي و فرهنگي است.تحقيقات جديد نشان داده اندكه انسجام اجتماعي بخشي از سازه هاي اجتماعي هم چون سلامت اجتماعي، حمايت اجتماعي و سرمايه اجتماعي درنظر گرفته شده است. بررسي انسجام اجتماعي بر حسب سازمانهاي مختلف (براي نمونه دانشگاه) و هم چنين به تفكيك سطوح مختلف ( براي نمونه دانشجويان) مورد علاقه برخي پژوهشگران بوده است.
در دهه 1970 اسپادي و تينتو متاثر از تحليل خودكشي دوركيمي به اهميت نقش انسجام اجتماعي در محيط دانشگاهي پرداخته اند و سعي در تبيين نقش انسجام اجتماعي در فرآيندهاي آموزشي و تربيتي دانشگاهي دانشجويان داشته اند. يكي از قوي ترين و موثرترين عوامل موفقيت دانشجو در دانشگاه،توجه و مراقبت افراد نسبت به پيوستگي و انسجام آنها با نظام هاي اجتماعي و آموزشگاهي دانشگاه مي باشد.به همان نسبت كه انسجام اجتماعي و انسجام آموزشگاهي دانشجويان افزايش يابد،پيشرفت فردي و هم چنين امر يادگيري آنها نيز بيشتر مي شود.مدل انسجام اجتماعي قادر به تبيين نظري مكانيسم فعاليتهاي علمي و اجتماعي دانشجويان در دانشگاه بوده و تحقيقات تجربي فراواني در راستاي آزمون آن در بين دانشجويان دانشگاه هاي كشورهاي مختلف انجام گرفته است.كاركردهاي انسجام اجتماعي در بين دانشجويان شامل طيف مختلفي بوده و موجب افزايش عملكرد تحصيلي، سازگاري با دانشگاه، موفقيت دانشگاهي،ماندگاري دانشجويان،توليد كاركرداجتماعي، سرمايه اجتماعي ،كيفيت زندگي، مشاركت اجتماعي ، بهداشت رواني ، رضايت از زندگي، خودكارآمدي و سلامت اجتماعي دانشجويان بوده وعلاوه برآن مكانيسمي موثر در راستاي مديريت فرهنگ دانشگاهي مي باشد.تحقيقات جديد حاكي از آن است كه انسجام اجتماعي به مثابه مكانيسمي براي مديريت فرهنگ دانشگاهي در سطح دانشجويان تلقي مي شود.افراد از لحاظ درجه قبول ارزشها و هنجارهاي جامعه متفاوت اند. اين تفاوتها به ميزان پيوستگي افراد با نظام اجتماعي بستگي دارد. اگر دانشجويان خود را جزئي از دانشگاه بدانند و هويت خود را با آن تعريف كنند، باعث ميشود هنجارهاي اين محيط را بيشتر رعايت كرده و به اصول رفتاري حاكم در اين محيط پايبندتر باشند.
نظريه پيوند اجتماعي هيرشي يكي از رويكردهاي نظري در تبيين انسجام اجتماعي است كه زمينه ساز انجام فعاليت هاي تجربي و پژوهشي شده است.از نظر هيرشي چهار عنصر اصلي باعث انسجام اجتماعي (پيوند فرد و جامعه) مي شوند:1)وابستگي 2) تعهد 3) درگيري 4) اعتقاد و باورها.مولفه هاي چهارگانه پيوند اجتماعي هيرشي با كاركردهاي چهارگانه پارسونز قابل مقايسه است. مولفه هاي چهارگانه التزام( درگيري)، تعهد، وابستگي و باورها به ترتيب متناظر كاركردهاي انطباق، كسب هدف، يگانگي و حفظ الگوها مي باشند.
جامعه شناسي در گام نخست تبيين انسجام اجتماعي ، توجه به چگونگي و مكانيسم سنجش آن داشته كه البته بر حسب نوع سازمان ( براي نمونه دانشگاه) و هم چنين بر حسب سطوح سازمان ( براي نمونه دانشجويان)نيز مورد بررسي واقع شده است.علاوه برآن، با توجه به پيچيدگي مفاهيم اجتماعي، استفاده از ابزارهائي در اولويت مي باشند كه قادر به سنجش مولفه ها و ابعاد گوناگون انسجام اجتماعي باشند.بر اين اساس در تحقيق حاضر از مقياس چند گانه انسجام اجتماعي راس و استراوس ( 1995) استفاده شده كه براساس نظريه پيوند اجتماعي هيرشي ساخت و طراحي شده وچهارمولفه وابستگي، تعهد، درگيري و باورها را مورد سنجش قرار داده است.تحقيق حاضر از نوع پيمايش بوده و اطلاعات بر اساس 200دانشجوي دختر و پسر دانشگاه اصفهان گردآوري شده است.
نتايج تحقيق نشان داده كه مقياس انسجام اجتماعي داراي پايائي (769/0)مطلوبي بوده است.ميزان انسجام اجتماعي دانشجويان به ميزان زياد(72درصد) ارزيابي شده است.تفاوت معناداري در انسجام اجتماعي بين دختران و پسران وجود نداشته،روابط معناداري بين چهارمولفه با يكديگر و هم چنين با كل انسجام اجتماعي وجود داشته كه معرف روائي مقياس است.گويه هاي مقياس در سه عامل تقليل يافته اند كه بيانگر روائي سازه است.مولفه هاي انسجام اجتماعي به ترتيب شامل تعهد، باورها،وابستگي و درگيري گزارش شده كه براساس مدل پارسونز(AGIL) به ترتيب متناظر كاركردهاي كسب هدف(G)، حفظ الگوها(L)، يگانگي(I) و انطباق(A) بوده اند.