شماره ركورد كنفرانس :
4368
عنوان مقاله :
جايگاه فضاي مجازي در فرهنگ فراغت دانشجويي
پديدآورندگان :
جعفرزاده پور فروزنده jafarzade@acecr.ac.ir استاديار، مدير گروه جوانان و مناسبات نسلي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات اجتماعي جهاددانشگاهي , اسكندريان غلامرضا عضو هيات علمي گروه جوانان و مناسبات نسلي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات اجتماعي جهاددانشگاهي
كليدواژه :
فرهنگ دانشجويي , فراغت مجازي , فراغت فردي , شبكههاي مجازي
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي فرهنگ دانشگاهي و نهادينه شدن گفتمان علم
چكيده فارسي :
دانشگاهيان به عنوان يكي از گروههاي تاثيرگذار بر رفتار ساير بخشهاي اجتماع، مطرح هستند. سبك زندگي اين قشر فرهيخته در سالهاي اخير همانند بسياري از احاد جامعه با تغييراتي مواجه شده است. يكي از حوزههايي كه تغيير در آن رخ داده، تغيير در سبك زندگي و چگونگي گذران فراغت است. فراغت مجازي از جمله فراغتهاي فردي است كه در بين بسياري از افراد جامعه و بالاخص قشر دانشگاهي مورد اقبال زيادي قرار گرفته است. گذران فراغت مجازي به دليل تعاملي بودن رسانههاي مجازي، پيامدهاي زيادي در هويت يابي و انتقال ارزشهاي بين نسلي دارد. هدف و پرسش اصلي مقاله حاضر شناسايي جايگاه فضاي مجازي در فرهنگ فراغت دانشجويي است. اين مقاله با استفاده از نظريات بورديو كه اوقات فراغت را قسمتي از سبك زندگي دانسته كه قادر به ارائه و بازنمايي ذائقههاي خاص ميباشد و نيز نظريه نوسازي فرهنگي وبر، تلاش دارد تا موضوع را مورد تحليل و بررسي قرار دهد. جامعه آماري اين مطالعه را دانشجويان در 6 استان تهران، اصفهان، كرمان، زنجان، كهكيلويه و بوير احمد و سيستان و بلوچستان تشكيل ميدهند كه به روش پيمايش و با استفاده از ابزار پرسشنامه مورد بررسي قرار گرفتهاند. اين مطالعه به بررسي تفاوتها در ميزان استفاده، مخاطبان مورد تعامل و انواع شبكههاي مجازي مورد استفاده دانشجويان پرداخته و جايگاه فراغت مجازي در بين دانشجويان و پيامدهاي حاصل از اين نوع فراغت در فرهنگ دانشجويان را مورد رصد قرار ميدهد. يافتههاي تحقيق حكايت از آن دارد كه در جامعه مورد مطالعه، بين گذران فراغت مجازي و جنسيت رابطهاي وجود نداشته و دختران و پسران دانشجو تقريباً از الگوي مشابهي براي گذران اوقات فراغت مجازي بهره بردهاند. در فضاي مجازي تعامل با دوستان درصد بيشتري را نسبت به تعامل با خانواده به خود اختصاص داده است. فراغت مجازي به طور كلي قسمت قابل توجهي از الگوي گذران فراغت را در بين دانشجويان در استانهاي مورد مطالعه به خود اختصاص داده است و تداوم اين روند احتمال افزايش فردي شدن فراغت را در بين جامعه مورد بررسي تقويت ميكند.