شماره ركورد كنفرانس :
4368
عنوان مقاله :
جمع گرايي و فرد گرايي و نسبت آن با فرهنگ يادگيري و تعامل استاد و دانشجو
پديدآورندگان :
محبي امين سكينه aminehmohebi@gmail.com استاديار گروه علوم تربيتي دانشگاه حكيم سبزواري , ربيعي مهدي دكتري برنامه ريزي توسعه آموزش عالي از دانشگاه مازندران
كليدواژه :
كليد واژه ها: فرهنگ , استاد , دانشجو , يادگيري , تعامل
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي فرهنگ دانشگاهي و نهادينه شدن گفتمان علم
چكيده فارسي :
فرهنگ هاي متفاوت، ارزش ها وانتظارات متفاوتي دارند و اين تفاوت هاي فرهنگي تأثيرات عميقي بر فعاليت هاي آموزشي آنان دارد. مفهوم ارتباط فرهنگ و سبك يادگيري ميتواندنشان دهنده اين واقعيت باشدكه نه تنهاسبك هاي يادگيري، بلكه تدريس و روش شناسي هاي يادگيري هم در بين فرهنگ ها متفاوت است. با ادامه تلاش نظريه پردازان فرهنگي و اجتماعي و قوم نگاران در جهت عمق بخشيدن به مطالعات فرهنگي، اصطلاحاتي مانند فرهنگ برنامه درسي، فرهنگ آموزشي و فرهنگ يادگيري از سوي صاحبنظران عرصه آموزش نظير جروم برونر و ويگوتسكي مطرح شد. به اعتقاد صاحبنظران، يادگيري، پديدهاي است كه در بستر اجتماع و تحت تاثير عوامل فرهنگي شكل ميگيرد. باورها، ارزشها و جهانبيني حاكم بر هر جامعه، بر مفهوم يادگيري، نقش يادگيرنده، ياددهنده، موضوع يادگيري، شيوه تدريس و حتي ارزشيابي تاثير ميگذارد،كه از تعامل بين مجموعه اين اجزاء بستر جديد يا فرهنگ يادگيري شكل ميگيرد. فرهنگ بستري را براي شكل گيري تعاملات بين دانشجويان، ارتباط بين استاد و دانشجو، نحوه كلاس داري، نوع نگاه به محتوا، فرصت هاي يادگيري و شيوه هاي ارزشيابي فراهم مي سازد كه به مجموعه آن فرهنگ يادگيري گفته مي شود. در اين پژوهش از روش توصيفي- تبييني استفاده شده است. پرسش اصلي اين پژوهش اين است كه فرهنگ در مناسبات يادگيري بين استاد و دانشجو در دانشگاه چه نقشي دارد؟
نتايج پژوهش نشان داد كه گرچه يادگيري غالبا در ذهن صورت مي گيرد ولي ريشه در فرهنگ دارد. چارچوب جمع گرايي-فردگرايي و ديالكتيك- محاوره اي، دو مبناي مفيد براي فهم مشابهت ها وتفاوت هاي فرهنگي مي تواند قلمداد شود. تفاوت بين جهتگيري جوامع جمعگرا و فردگرا ميتواند در تدريس و يادگيري مدنظر قرار بگيرد. براي مثال در فرهنگ هاي جمعگرا دانشجويان انتظار دارند تا چگونگي فعاليت كردن را ياد بگيرند و اين تصور به ذهن مي رسدكه تنها يك روش درست براي رسيدن به راه حل مسأله وجود دارد. يادگيري در فرهنگ هاي فردگرا در مورد چگونگي يادگيري است. اين كه چه طور دانشجويان، يك وظيفه يادگيري را تجربه و سازمان دهيكنند. در فرهنگ هاي جمع گرا، دانشجويان مي پذيرند كه آن ها بايد با استاد هميشه همكاري و از ا و حمايت كنند. آن ها از ارتباط با استاد دركلاس اجتناب ميكنند. گرايشات فرهنگي و ارزش هاي استاد نيز روي چگونگي تدريس ويادگيري تأثير ميگذارد. درفرهنگ هاي جمع گرا افراد بر انگيخته مي شوند تا براي مرجعيت قدرت و وفاق گروهي احترام بگذارند. در فرهنگ هاي فردگرا، تأكيد برخود اظهاري و تفكر فردي است. هنگامي كه افراد با گروه توافق پيدا نميكنند،آن را ترك كرده و پيروان فرهنگ جمع گرايي درآن موقعيت مي مانند. در حالي كه فرهنگ هاي جمع گرا تأكيد بر توسعه و ايجاد استحكام دارند، فرهنگ هاي فردگرا به تساوي ارتباطات و انعطاف پذيري درنقش ها معتقدند. درفرهنگ هاي جمع گرا مرزهاي مالكيت شخصي نفوذپذير است. در فرهنگ فردگرا، گزينه هاي شخصي خصوصي است و قابل اشتراك با ديگران نيست. در اين مقاله سعي مي شود تا نقش جمع گرايي و فرد گرايي و نسبت آن با فرهنگ يادگيري و تعامل استاد و دانشجو نشان داده شود.