شماره ركورد كنفرانس :
4368
عنوان مقاله :
«فرهنگ دانشگاهي»: تأملي در ابعاد نظري و مفهومي
پديدآورندگان :
همّتي رضا rhemati@gmail.com استاديار گروه علوم اجتماعي دانشگاه اصفهان
كليدواژه :
كليد واژه ها: فرهنگ دانشگاهي , فرهنگ دانشگاه , فرهنگ سازماني , خرده فرهنگ هاي دانشگاهي , سنخ شناسي , رويكرد فرهنگي به آموزش عالي , مطالعات آموزش عالي
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي فرهنگ دانشگاهي و نهادينه شدن گفتمان علم
چكيده فارسي :
هدف: فرهنگ دانشگاهي ناظر بر ارزش ها، باورها و مفروضات بنيادين حاكم بر نظام دانشگاهي است. فهم رهنگ دانشگاه از اين رو اهميت دارد كه توسعه علمي و دانشگاهي و نتايج حاصل از آن در ساير عرصه ها به پويايي، زايايي و سرزندگي اين فرهنگ وابسته است. علي رغم قابليت تبيين اين سازه نظري، تلاش هاي نظري و مفهومي چنداني در ادبيات داخل در مورد آن صورت نگرفته است. در اين راستا، هدف اصلي مقاله پاسخ مقدماتي به اين پرسش است كه فرهنگ دانشگاهي چيست و چه نسبتي با ساير مفاهيم مشابه با خود دارد؟ دلايل تاريخي توجه محققان حوزه مطالعات آموزش عالي و سازمان ها به اين مفهوم چه بود؟ چه سنخ شناسي هايي از فرهنگ دانشگاهي و خرده فرهنگ هاي آن در چند دهه گذشته مطرح شده است؟ و سرانجام چه پيشنهادهايي را مي توان براي مطالعات آتي فهم بهتر مسائل مبتلا به نظام آموزش عالي كشور با استفاده از اين مفهوم كرد.
روش: مقاله حاضر با روش توصيفي و تحليلي و مرور ادبيات و پژوهش هاي صورت گرفته در حوزه مطالعات آموزش عالي و علم پژوهشي انجام شده است.
يافته ها: تعريف فرهنگ دانشگاهي و تصريح فضاي مفهومي ان به دليل همپوشاني با ساير مفاهيم ديگر كار دشواري است با اين حال به زعم نگارنده، فرهنگ دانشگاهي ، مقوله اي فراگيرتر و جامع تر از مفاهيم ديگر نظير فرهنگ دانشگاه، فرهنگ نهادي، فرهنگ پرديس و فرهنگ سازماني است به طوريكه همه آن ها را زير چتر خود دارد و مخرج مشترك همه انواع خرده فرهنگ هاي ساري و جاري در يك نظام دانشگاهي است در اين مقاله «فرهنگ دانشگاهي» معادل با «فرهنگ در آموزش عالي»، «فرهنگ در دانشگاه» و همچنين «فرهنگ نهادي» فرض شده است. همچنين نتايج نشان مي دهد اختصاصاً در مورد «فرهنگ دانشگاهي» سنخ شناسي خاص و قابل توجهي وجود ندارد و اغلب اين سنخ شناسي ها در مورد «فرهنگ دانشگاه» و «فرهنگ سازماني» است كه كاستي هاي خاص خود را دارد. در نهايت براي شناخت عميق فرهنگ دانشگاهي مي بايست خرده فرهنگ هاي متعددي كه در ان وجود دارند را شناسايي و تحليل كرد.
نتيجه گيري: به طور كلي نتايج اين مقاله نشان مي دهد تا كنون در مورد فرهنگ دانشگاهي، مولفه ها و بسط و توسعه سنخ شناسي مختلف آن، تلاش هاي نظري چنداني منسجمي چه در متون خارجي و چه در ادبيات داخلي صورت نگرفته است و تا زمانيكه تعريف و فهم روشني از اين مفهوم ارائه نشود و ابعاد، مولفه ها و لايه هاي مختلف آن مخصوصا با روش هاي كيفي و رويكردهاي انسان شناسي مشخص نگردد و فارغ از مباني نظري صرفاً برخي از مصاديق آن بررسي شوند، امكان بهره گيري عملي از توان اين سازه در پژوهش هاي اين حوزه و نيز سياست گذاري ها، برنامه ريزي ها و رصد مسائل مبتلا به نظام آموزش عالي كشور با دشواري مواجه خواهد شد.