بررسي تاريخى ادوار جوامع بشري بر مبناي آيۀ 213 سورۀ مباركۀ بقره و نقد نظريۀ تاريخي كارل ماركس

A Historical study of the different Periods of Human Societies based on the Qur an and the Critique of Karl Marx s Historical Theory

چكيده از جمله آياتي كه وجوه متفاوتي براي تبيين مفاهيم آن ارائه گرديده آيۀ 213 سورۀ مباركۀ بقره مي باشد، كه پاسخگويي به سؤالات پيرامون آن به ارائۀ سيري تاريخي از تكامل اجتماعي و انديشه‌اي بشر مي انجامد. نتيجۀ حاصل از تحليل آيه اين است: انسان‌هايي كه در فاصلۀ زماني ميان حضرت آدم و نوح × مي‌زيسته‌اند، اجتماعي برخوردار از وحدت فطري و معيشتي بوده، سپس در امور دنيوي دچار اختلاف شدند؛ اختلافي ناشي از فطرت كه زمينه‌ساز بعثت انبياء اولوالعزم ^ و نزول كتاب الهي گرديد. برخي ايمان آورده و هدايت يافتند، عدّه‌اي با ايجاد اختلاف در كتاب الهي زمينۀ ضلالت خود را فراهم نمودند. لذا آيه اشاره به دو اختلاف دارد: اختلافي به مقتضاي فطرت، و اختلافي مستند به بغي، عامل رفع اختلاف نيز دين مي‌باشد. بر مبناي اين آيه سير تاريخى جوامع بشرى از وحدت به اختلاف، بعثت پيامبران عامل اصلي در تاريخ تكامل بشري و باور توحيدي عنصر ارزندۀ تحقّق يافتن وحدت انساني در مراحل تاريخ مي‌باشد. تاريخ در گذر از وحدت به اختلاف و از اختلاف به وحدت توحيدي_اجتماعي نهايي است. تفاوت نظريۀ ماركس كه عنصر اصلي تحوّل اجتماع را اقتصاد مي‌داند با نظريۀ مبتني بر قرآن و واقعيّت تاريخ، لحاظ نكردن عنصر عقيده، توحيد و نقش سازندۀ پيامبران در مراحل تاريخي ادوار بشريّت است. از اينرو سير حركت و تكامل تاريخ را مي‌توان مطابق با واقع و بر محور ظهور انبياي صاحب كتاب دسته‌بندي نمود، نه صرفاً بر مبناي اقتصاد. واژگان كليدي: امّت واحده، ادوار جوامع بشري، تفسير آيۀ 213 سورۀ بقره، نظريۀ تاريخي كارل ماركس

Abstract In explaining the 213th verse of Chapter al-Baqarah, the exegetes have put forth different meanings. To explain its concepts and answer the questions surrounding it, one need to provide a historical analysis of social evolution and human thought. The result of the analysis of the verse is that the people who lived in the time between Adam and Noah, had a peaceful social communication with one another; then they disputed in the worldly affairs. Their controversy, stemming out of human nature, caused that Allah send them prophets and books. Some believed in those prophets and books thus were guided, but some others by creating divisions in the divine book provided a ground for their misguidance. Therefore, the verse refers to two types of differences: the difference that emanates from human nature, and the disparity that stems from rebellion and transgression. The factor of resolving the difference is also religion. Based on this verse, the historical course of human societies has been from unity to difference. And the prophets were sent to resolve the disputes in the history of human evolution. Through monotheistic belief one could expect the realization of human unity in different stages of history. According to Marx’s theory, the main factor that brings about social change in the history is economy. This theory has overlooked the significance of beliefs and the constructive role of the prophets in the human historical stages. Thus, we can classify the course of history [its movement and development] according to the actual orientation of the prophets and the advent of divine books rather than economy only. Keywords: One Nation, Different Periods of human societies, Quran, Historical Theory of Karl Marx