شماره ركورد كنفرانس :
4369
عنوان مقاله :
لزوم بكارگيري مكاشفات عرفاني در علوم انساني ازديدگاه علامه طباطبايي
پديدآورندگان :
حسيني سيدشهاب الدين hosaini.qom1@gmail.com استادياردانشگاه خوارزمي تهران
كليدواژه :
مكاشفات , عرفان , علم , علوم انساني
عنوان كنفرانس :
اولين كنگره ملي قرآن و علوم انساني
چكيده فارسي :
چكيده
آيا با معارف عرفاني ميتوان به علوم انساني جامعتري دست يافت؟ پاسخ اين پرسش را در اين نوشته از نگاه علامه طباطبايي بررسي مي¬كنيم.
در بررسي ديدگاه علامه طباطبايي محورهايي مورد توجه خواهد بود.
1-توضيح مفاهيم اساسي؛ يعني مفهوم علوم انساني،عرفان،مكاشفه2-جهان شناسي وانسان شناسي علامه طباطبايي3-جهان شناسي وانسان شناسي علم جديد4-مقايسه ونتيجه گيري. يكي از دانشهايي كه ميتواند افق جديدي به روي انسان بگشايد و نگاه عميقتري به آدمي ببخشد، مكاشفات عارفانه و نگاه عارفان به عالم و آدم است.علامه طباطبايي درفهم قرآن براساس قرآن وجمع بندي ازروايات مباحث راطرح مي كندنه ازراه عرفان وكشف ،اماايشان مكاشفات عرفاني راحجت مي داند،چون ازآيات استفاده مي كند،وكشف وعرفان ابزارش «قلب» است.
از اين روايشان در باب انسانشناسي و جهان شناسي ودر باب مقوله علم و موارد ديگرنگاه خاصي راارايه مي كندكه بانگاه عارفان سنخيت دارد. در علوم و دانشهاي تجربي مفاهيم براساس تجربه و حس تعريف ميشوند وانسانشناسي و حتّي جهانشناسيشان براساس تجربه است. امّا علاوه بر تجربه و حس، جايگاه شهود و مكاشفات عرفاني نيز مهمّاند.
ابن عربي و بعدها مولوي در باب «علم» معتقد است، آن علمي كه انسان به عنوان خليفهالله واجد آن است، صرف دانش و دانايي نيست، بلكه نوع خاصي از معرفت است كه ابنعربي آن را « تحقيق» يا دارايي مينامد. كه عبارت از متحقق شدن به حق و حقيقت است. و كسي كه به مقام « تحقيق» ميرسد حق همهي هستي اعم از حق خدا، انسان و حتّي حق نباتات و جمادات را بهجا ميآورد. چون در همه آنها « حق» يعني خدا جلوهگر است.در اين نوع رهيافت و تلقّي به مقولات انساني، تفاوت رويكرد عارفان وعلامه طباطبايي با رويكرد جهان مدرن در باب مقوله علم، انسان و جهان آشكار ميگردد.
نگارنده بر اين باور است كه بايد به نقش مكاشفات عرفاني در علوم انساني توجه كرد، تا به عالم و آدم با نگاه عميقتري نگريست ودرنتيجه به علوم انساني جامع تري دست يافت.
كليدواژگان: مكاشفات، عرفان، علم، علوم انساني.