تحليل و بررسي سياستگذاري هاي فرهنگي بوسني و هرزگوين

منطقه بالكان به علت ويژگيهاي بارز طبيعي، انساني، اقتصادي (كشاورزي) و سياسي از گذشته تاكنون مورد نظر حاكمان، سياستمداران و قدرتهاي بزرگ منطقه اي و فرامنطقه اي بوده و مي باشد. ويژگي هاي فرهنگي منطقه بالكان، نشان از نقش هويتي اقوام و مذاهب در روند سياستهاي اين منطقه و جهان دارد. گفتني است كه تا به حال، مطالعاتي كه در زمينه جغرافياي فرهنگي منطقه بالكان صورت گرفته است، بيشتر دائر مدار خود منطقه بالكان بوده و در اين بررسي ها و پژوهش هاي بعمل آمده، نقش بوسني و هرزگوين و تحولات آن كمتر مورد توجه قرار گرفته است. هر چند جنگ بوسني منجر به ايجاد مطالعاتي در باره موقعيت استراتژيكي بوسني گرديد اما همه اين مطالعات بيشتر به قوميت هاي مختلف موجود در بوسني و نقش آفريني آنها در طول جنگ بوسني و بعد از جنگ معطوف بود و كمتر موقعيت خاص بوسني به عنوان يك كشور تاثيرگذار بالكان پرداخته شده است. لذا اين پژوهش از اين منظر تحيقي نو در اين عرصه شمرده مي شود. يكي ديگر از دلايل ضرورت و اهميت تحقيق در اين موضوع، تقارب فرهنگي بوسني با ايران است. بخش بزرگي از فرهنگ اسلامي در بوسني و هرزگوين متاثر از فرهنگ ايران است. اين تاثير به ويژه در زمينه عرفان و معنويت اسلامي برجسته است و از اين رو بوسني و هرزگوين نقطه تلاقي فرهنگ غربي از يك سو و فرهنگ اسلامي از سوي ديگر است و همين امر اهميت استراتژيك اين كشور را دوچندان كرده است. در پايان يادآور مي گردد كه اين تحقيق كوشيده است تا نشان دهد كه اين منطقه از دنيا با مركزيت بوسني و هرزگوين داراي چه ويژگي هاي منحصر به فرد استراتژيك و ژئوپلتيك بوده كه طي قرن بيستم سرمنشا بسياري از منازعات بين المللي و منطقه اي بوده است