نظر به جنبه‌هاي ساختار مُد بر اساس آراء ادبي ميخائيل باختين

Considering the aspects of fashion structure based on Mikhail Bakhtin s literary theories

ساختار مُد جزء جدايي ناپذير ايجاد و انتقال هويت اجتماعي هر فرد است و به بازنمايي طبقه اجتماعي، گرايش جنسي، سن و سال، قوميت و به ويژه جنسيت پوشنده ي لباس كمك مي كند و نيز بيان گر سلائق و اولويت‌هاي فرهنگي هر فرد به شمار مي رود. لذا مُد همچون آينه اي بازتاب دهنده تصوير ملت هاست و اين امر هم به مثابه پديده‌اي فرهنگي و هم جرياني بي‌نهايت پيچيده عمل مي‌كند كه به واسطه ي تغيير و تحول بي‌وقفه و هميشگي اش در اقوام و تمدن هاي مختلف مشخص و متمايز مي گردد. اين نظام تحكيم يافته، در تمايزهاي اجتماعي و فرهنگي از طريق تجربه هاي تازه در فرم و نيز به لحاظ اقتصادي و سياسي در زمينه‌هاي گوناگوني نمود پيدا مي كند. واكاوي در دنياي طراحي مد و لباس، به بررسي نشانه هاي تجاري طراحان معروف، مجلات پر زرق و برق و نخبگان طراحي محدود نمي‌شود؛ بلكه به لحاظ ساختاري قابل تطبيق با عوامل مهم فرهنگي و اجتماعي بوده و امكان به كار بستن نظريات افراد مختلف در راستاي تعاريف بنيادين آن وجود دارد، لذا مي توان بستري با رويكردهاي نظري براي ساختار مُد ايجاد نمود. يكي از افرادي كه آراي بسيار كارآمدي در حيطه متن در ادبيات داشته و امكان تطابق نظراتش با مباحث حوزه مُد و لباس، به مثابه يك متن فرهنگي وجود دارد ميخائيل باختين، نظريه پرداز روسي، است. لذا نگارنده بر آن شد تا به روش اسنادي، نظريات كاربردي باختين در تقسيم‌بندي‌هاي چون منطقه گفتگوي، كرنوتوپ، كارناوال و... را جهت تحليل ساختار متن در ادبيات با مباحث تئوريك حوزه مُد و لباس تطبيق داده و نتايج قابل استنادي از آن استخراج نمايد.