چالشهاي روابط نسلي از ديدگاه دانشجويان دختر متولد دهه70 با تأكيد بر عوامل فرهنگي

دگرگوني هاي ارزشي خانواده ها و نسل ها، يكي از عناصر كليدي نظام فرهنگي جامعه به شمار مي رود كه شناخت آنها، نقش بسزايي در شناسايي تحولات فرهنگي دارد و مطالعه تحول و تغيير ارزشي، روشي براي شناخت تحولات اجتماعي عمده است. با تغيير ساختار اجتمـاعي و فرهنگـي جامعـة ايران و توسـعه اسـتفاده از تكنولـوژيهـاي ارتبـاطي نظيـر اينترنت و ماهواره بويژه توسط جوانان در دهه هـاي اخيـر، نظام اجتمـاعي دچـار چـالش هـاي جـدي در روابـط ميـان نسل ها شده و زمينه مساعدي براي تفاوت و به اعتقاد برخي صاحبنظران تعارض در نظام ارزش هاي جوانـان بـا بزرگسالان گرديده است. هدف پژوهش حاضر مطالعه چالش هاي روابط نسلي از ديدگاه دانشجويان دختر متولد دهه 70 با تأكيد بر عوامل فرهنگي در دانشگاه هاي دولتي شهر تهران در سال 1395مي باشد. چارچوب نظري پژوهش براساس نظريه هاي «اينگلهارت، گيدنز، مانهايم، ميد، مك لوهان و نظرات جان برو تامپسون در زمينه رسانه ها و اثرات آن ها» است. روش پژوهش كمي و پيمايشي و جامعه آماري 11406 نفر مي باشد كه از ميان ۳۸۲ نفر بوسيله پرسشنامه اطلاعات جمع آوري گرديد. در اين پژوهش تاثير متغير مستقل عوامل فرهنگي بر متغير وابسته روابط نسلي بررسي گرديد و پس از انجام آزمونهاي مختلف فرضيه هاي پژوهش تأييد شدند. ضريب تعيين تعديل يافته (R^2=0.077) بدست آمد كه اين يافته نشان مي دهد متغيرهاي وارد شده به معادله توانسته اند 7 درصد از واريانس تغييرات متغير وابسته را تبيين نمايند. ضرايب تاثير مدل تبيين كننده روابط نسلي نيز نشان مي-دهد كه متغيرهاي ميزان دسترسي به وسايل ارتباط جمعي و دانش و آشنايي والدين با ICT وارد شده به معادله رگرسيون معنادار گشته اند. همچنين براساس ضرايب بدست آمده تحليل مسير، متغير ميزان دسترسي به وسايل ارتباط جمعي با ضريب 0.231 بيشترين تاثير را بر متغير روابط نسلي نشان مي دهد.