شماره ركورد كنفرانس :
4426
عنوان مقاله :
تأثير انديشه ي ابن سينا بر آلبرتوس ماگنوس در مساله كليّات
پديدآورندگان :
كوكب پور فرزاد farzadphilosophy@gmail.com دانش آموخته كارشناسي ارشد رشته فلسفه و حكمت اسلامي دانشگاه بين¬المللي امام خميني(ره) , رسولي شريباني رضا rasoolir@yahoo.com . استاديار و عضو هيئت علمي دانشگاه بين¬المللي امام خميني(ره)
كليدواژه :
ابن¬سينا , آلبرتوس ماگنوس , كلي منطقي , كلي طبيعي , كلي عقلي
عنوان كنفرانس :
چهارمين كنگره بين المللي فرهنگ و انديشه ديني با محوريت شكوفايي فطرت و استعدادها با هويت ديني
چكيده فارسي :
چكيده
يكي از پيچيده¬ترين مسائل فلسفي كه قدمت آن به يونان باستان مي¬رسد، مسئله كليّات است. لب كلام اين مسئله آن است كه ما عمدتاً در زندگي روزمره خود با امور جزئي سرو كار داريم اما هنگامي كه درباره آنها مي¬انديشيم يا حكمي را صادر مي¬كنيم، ناگزير به استفاده از مفاهيم كلي هستيم. سوال در اينجاست كه اين مفاهيم كلي چگونه بدست مي¬آيند و چه نحوه¬اي از هستي را دارند؟ فلاسفه يوناني و مسيحي تا قرون متمادي در هر دو حوزه، به ويژه در حوزه هستي¬شناسي كليّات، با يكديگر چالش داشتند و آنها هرگز نتوانستند ديدگاهي واحد در اين زمينه ارائه دهند. از جمله كساني كه در اين¬باره ديدگاه بديع و نوآورانه¬ ارائه كرد، شيخ الرئيس ابن¬سينا (1037-980م) است. او براي كليّات سه جنبه وجودي در نظر گرفت: كلي قبل ازكثرت، كلي¬دركثرت و كلي پس¬ازكثرت. از آنجايي كه اين ديدگاه با آموزه¬هاي كلامي مسيحيت همخواني داشت مورد پذيرش طيف وسيعي از متفكران مسيحي، من¬ جمله آلبرتوس ماگنوس (1280-1206م) قرار گرفت. در اين نوشتار برآنيم تأثير ابن¬سينا را بر اين فيلسوف و متكلّم نامدار آلماني در هر دو حوزه معرفت¬شناسي و هستي¬شناسي كليّات مورد واكاوي قرار دهيم.