شماره ركورد كنفرانس :
4431
عنوان مقاله :
تأملي بر بازشناسي شناسه هاي زندگي معنوي در نظام فكري فرانكل
پديدآورندگان :
قبادي بهنام - كارشناسي ارشد برنامه ريزي آموزشي , حسيني سيده دلسوز - كارشناسي ارشد مديريت آموزشي , بلندهمتان كيوان - دانشگاه كردستان
عنوان كنفرانس :
دهمين كنگره ملي پيشگامان پيشرفت
چكيده فارسي :
مفهوم زندگي بيانگر گونه اي از بودن است؛ بودني كه بودن صرف نيست، بلكه هدفي دارد و پيامي خاص را دنبال مي كند. بودني كه نمود آن تفكر و تعالي است و آدمي در آن، به دنبال خلق هستي و خويشتن خويش است. ازاين رو، چنين بودني و چنان نمودني جز از انساني وارسته و آراسته به ويژگي هاي يك انسان سالم، ساخته نيست. به ديگرسخن، گويي در بطن مفهوم زندگي، متني ازمعنا انگاشته شده است كه جز گونه هاي بشري، ساير گونه هاي زيستي قادربه فهم آن نيستند. در مقابل، مفهوم زيست نيز قابل تامل است! غناي معنا در مفهوم مذكور در مقايسه با مفهوم زندگي بسيار ناچيزاست. به طوري كه ماهيت زندگي، تعالي و بالندگي و ماهيت زيستن، تنازع بقا و زنده ماني است. بيان تفاوت هاي اين دوشيوه از بودن بر صاحبان انديشه پوشيده نيست و بي نياز از بيان است.
بسياري از فيلسوفان اگزيستانس و روان شناسان وجودگرا، درصدد روشنگري مفهوم معني زندگي و مؤلفه هاي زندگي معني دار ، برآمده اند. با اين وجود، صاحب نظرِ مسلم اين عرصه، ويكتوراميل فرانكل (1997-1905)، عصب شناس، روان شناس، روان پزشك و فيلسوف نامي است. وي درنگرشي انسان گرايانه در مكتب لوگوتراپي، داشتن معنايي براي زندگي را اصلي ترين وجه شخصيتِ انسان سالم قلمداد ميكند(فرانكل، 1371). افزون براين، آزادي و اختيار، خودآگاهي، مسؤليت پذيري، ارزش مداري (خلاقيت، عشق، رنج) و يكتايي و بي همتايي نيز ساير وجوه شخصيتِ انسان سالم از نگرگاهِ فرانكل است(بافراني وآذر بايجاني، 1390).