شماره ركورد كنفرانس :
4432
عنوان مقاله :
دژ شهر تاريخي سميران
پديدآورندگان :
ضياءآبادي آرش عضو هيات علمي پژوهشگاه ميراث فرهنگي
كليدواژه :
حوزه فرهنگي تمدني تارم , رشته كوه البرز , فناوري , جغرافيا , سميران
عنوان كنفرانس :
چهارمين كنگره استاني تاريخ معماري و شهرسازي (استان قزوين)
چكيده فارسي :
انسان درتمام دوران زيست خود در تعامل با محيط طبيعي(جغرافياي طبيعي) پيرامون خود سعي در بهبود شرايط زيستي خود داشته ودر اين مسير با بهره گيري از روش هايي متفاوت به نياز هاي خود جواب داده است ورفتاري مناسب با شرايط محيطي خود برگزيده است. و بمرور زمان به تكنيك ها و آدابي خاص جهت بهره مندي بيشتر و پايدار از اوضاع را ارزشمند دانسته و بعنوان فرهنگ زيستي در هر منطقه اي برگزيده است و بر اساس رفتاري فرهنگي با راتقاء سيستم زيستي خود به ساماندهي عناصر مادي پيرامون پرداخته و بدين ترتيب تمدن را معنا بخشيده است و از اين رو ارتباطي كه بين اين عناصر تمدني و نوع فناوري و فرهنگ خود برقرار نموده به نوعي هويت بخش ساختار انساني وكالبدي هر جامعه اي بوده است.
در اين نوشتار سعي گرديده برپايه مباني نظري كه بدان اشاره مي گردد با بررسي متون تاريخي وشواهد ميداني به معرفي حوزه فرهنگي وتمدني تارم بمركزيت سميران(تمدن پنهان و ناشناخته مياني رشته كوه البرز ) و مشخصات كلي آن پرداخته شود.
كليد واژه: حوزه فرهنگي تمدني تارم ، رشته كوه البرز، فناوري ،جغرافيا، سميران
مقدمه:
اگر هويت را مجموعه بارزه هايي بدانيم كه هر پديده را از ساير پديده هاي مشابه متمايز مي نمايد. آنگاه خواهيم دانست كه هر يك از پديده هاي طبيعي في نفسه داراي هويت منحصربه فرد است و به همين سبب مجموعه آفرينش هاي بشري كه در متعالي ترين شكل آن در آثار هنري مشاهده مي شود . معماري به عنوان هنري متعالي وكاربردي آينيه تمام نمااز تجلي آثاري است كه نشات گرفته از معناي پنهان در در كالبد بشر است.
هويت حاصل انواع متغير هاي بيروني (محيطي) ومتغير هاي دروني (انساني) است كه به صورت پديده هايي نظام پيدا مي كنند .
اولين ويژگي كه درمقوله هويت به نظر مي رسد ساختارآلي آن است ساختاري كه انتقال موروثي صفاتي چند را در هر جامعه به عهده دارد
دومين ويژگي ساختاري آن اين است كه هويت درهر سطحي،به هويت هاي محلي وزير مجموعه اي خود تقسيم پذير است وكليتي خشك ومنجمد نيست.
ويژگي سوم ساختاري آن عبارت از كثرتي است محلي كه به وحدتي جهاني مي رسد.
بديهي است در كشور پهناور ايران هرشهر و منطقه اي با توجه به سابقه وتاثير پذيري خود از يك مقياس بزرگتر ارزش هايي را كسب نموده كه تحت شرايط زمان ومكان، فرم هاي متفاوت تر در مقايسه بايكديگر بروز وظهور كالبدي نمود.
هنگامي كه آذر بايجان وگيلان وتاحدودي مازندران به عرصه تحولات تاريخي قدم مي گذارند مسلما اتحاد سيايسي اقوام ماد در نواحي شمال غربي ايران شكل گيري اين امپراطوري وواقع شدن حوزه فرهنگي –تاريخي تارم در قسمت سفلي اين واحد تمدني در ظهور راس شمالي مثلث ري –همدان –قزوين ،به عنوان يك تشكل اوليه (فرماسيون) شهري تاثير قطعي داشته است.
در روزگارماد حوزه هاي جغرافيايي ساختاركالبدي خود را به تقسيمات سياسي تحميل مي كنند بويژه در مواقعي كه راه هاي ارتباطي محدود ومنحصر است خطه گرايي اساس فلسفه اجتماعي وسياسي را تشكيل مي دهند و بخش كوهستاني شمالي قزوين همان طور كه در حوضه آبريز ديگري يعني درياي خزر قرار مي گيرد سيرتحول جداگانه اي را نيز درپيش مي گيرد و با شكل گيري فضايي در واحد كوهستاني، در دل خود مدنيتي متكي به سكونت در قلعه را پرورش داده است .