شماره ركورد كنفرانس :
4447
عنوان مقاله :
بررسي تاثير عواطف برعمل خير
پديدآورندگان :
ميرشمسي زينب السادات دانشكده الهيات دانشگاه آزاد كرج
تعداد صفحه :
15
كليدواژه :
لذت و الم – عاطفه , ملاصدرا – عمل خير
سال انتشار :
1395
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي خير ماندگار (بازشناسي و ارزيابي امور خير در ايران)
زبان مدرك :
فارسي
چكيده فارسي :
حالات عاطفي ، محركهاي تاثير گذاري هستند كه بيشتر افعال انسان را تحت تاثير خود قرار مي دهند . عمل خير يكي ازافعالي است كه غالبا تحت تاثير محركهاي عاطفي محقق مي گردد.اگر اين حالات را شناختي دانسته و معتقد باشيم اموري انساني هستند نه حالاتي برآمده از طبع حيواني انسان ، مي توانيم افعال عاطفي را با رعايت شرايطي ارادي بدانيم . به اين ترتيب با اعتقاد به ارادي و شناختي بودن افعال عاطفي ، مي توان به بررسي مولفه هاي شناختي تاثير گذار در اين حالات پرداخت واميدوار بود كه با پرورش واصلاح آن مولفه ها ، عمل خير مناسب تحقق يابد. بيشتر فلاسفه عواطف را غير شناختي دانسته و معتقد بودند عواطف برآمده از بعد حيواني وجود انسان است . به عبارت ديگر بر اين باور بودند كه عواطف محركهايي قوي هستند كه با كنارزدن قواي شناختي انسان ، او را مجبور به انجام افعالي مي كند كه با فصل مميز او يعني عقل و قواي ادراكي هيچ نسبتي ندارد . به همين دليل ايشان معتقد بودند براي انساني كردن افعال انسان بايد به دنبال حذف تاثير عواطف بر افعال انسان بود. در مقابل اين ديدگاه گروهي ديگر از فلاسفه ، معتقد هستند عواطف اموري شناختي بوده و مولفه هايي مثل همدردي يا شفقت اموري انساني هستند كه تحت تاثير احكام ارزشيابانه عقل انسان باعث تحقق افعال انسان دوستانه مي گردند. به اين ترتيب عواطف نه تنها اموري حيواني نيستند بلكه نوعي حكم شناختي هستند كه از ارزشها ، معناي زندگي و غايات انسانها تاثير مي پذيرند . در چنين ديدگاهي ادبيات ، هنر و گزاره هاي ديني با تاثير بر ارزشها و معناي زندگي افراد، احكام ارزشيابانه يعني عواطف آنها را شكل مي دهند. هر چه اين ارزشها انساني تر بوده و دايره اهداف و غايات فرد را گسترده تر كنند عواطف او انساني تر مي شوند. لذا با تاثير گذاري در ارزشها و معنادهي به آنها مي توان با انسانهايي مواجه شد كه دايره اهداف ، غايات ارزشهايشان از امور فردي و شخصي، نوع بشر و حتي همه موجودات را شامل شود. انسانهايي كه درد و رنج ديگران همان اندازه آنها را ناراحت مي كند كه درد و رنج خودشان . از طرف ديگر اين درد و رنج به اندازه اي براي آنها مهم بوده و در مركز اهداف و غاياتشان جاي دارد كه آنها را به انجام عمل بازدارنده سوق مي دهد. در چنين حالتي است كه عمل خير با شدت و حدتي وصف ناشدني خود را نشان ميدهد. اين مقاله تلاش مي كند تا نشان دهد چگونه شناختي دانستن عواطف بر شكل دهي و ساماندهي فعل خير تاثير ميگذارد . چه مولفه هاي ارزشيابانه اي باعث تحقق عمل خير ميشوند و چگونه مي توان به تقويت اين مولفه ها در انديشه انسان اقدام كرد؟
كشور :
ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت