شماره ركورد كنفرانس :
4447
عنوان مقاله :
فرهنگ نيكوكاري در ادبيات فارسي
پديدآورندگان :
اظهري محبوبه دانشگاه تهران
كليدواژه :
ادبيات فارسي , دعوت به خير و نيكي , داستان و قصه , شعر
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي خير ماندگار (بازشناسي و ارزيابي امور خير در ايران)
چكيده فارسي :
تعاليم اخلاقي و دعوت به نيكي به عنوان يكي از وظايف اساسي ادبيات از ديرباز در جهان مطرح بوده است . به گونه اي كه ترويج عمل خير يكي از وظايف مهم ادبيات محسوب ميشده است. اين امر همواره مورد مناقشه بين طرفداران تعليم و حكمت و طرفداران هنر براي هنر بوده است. هدف نويسنده در اين مقاله مطالعه و بررسي اين مزان از نقش ادبيات فارسي (نثر و نظم) از ابتداي قرن چهارم تا پايان قرن ششم است. منابع مورد استفاده منابع درجه اول نثر و نظم فارسي است. آنچه نويسنده را بر آن داشت تا به بررسي در اين موضوع بپردازد بررسي مقايسه اي ميان وزن آثار منثور و منظوم در اين زمينه و شيوۀ پرداختن به اين موضوع در هر دو عرصه بود. همچنين قالبهايي كه نويسندگان و شعرا براي بيان اين مسأله در آثار خود به كار برده اند از اهميت اساسي برخوردار است. نتايج و يافته هاي اين پژوهش نشان داد؛ تا پايان قرن ششم وزن آثار منثور نسبت به آثار منظوم بيشتر است. علت اين امر دسته بندي موضوعات مطرح در ادب فارسي آن دوران در قالبهاي مشخص نثر و نظم بوده است. به اين معنا كه مدح، به همراه وصف، كه مضمون اصلي ادب فارسي در آن دوران بوده در شعر (قالب قصيده) ظهور يافته و تعليم و نصيحت در نثر. همه اين نوشتهها و آثار؛ از اقوال پراكندۀ خسرو انوشيروان كه در كتابهايي چون تاريخ سيستان به جامانده تا لباب الالباب، سياست نامه و كليله و دمنه كتابهاي تعليمي و حكمي هستند كه نويسنده در آنها به دو صورت مفاهيم اخلاقي و دعوت به نيكي را تبليغ ميكند؛ يكي دعوت فرد به تزكيه، رياضت نفس و خويشتن داري در مقابل طمع، شهوت و رضاي نفس است. ديگري؛ دعوت فرد به نيكي و دهش در حق ديگران، عفو و مهرباني و مجاملت در حق انسانهاست. اين نشان دهندۀ آن است كه مبارزه با اميال نفساني و پرورش درون به همان اندازۀ نحوۀ رفتار با ديگران داراي اهميت اساسي بوده، همچنين تاثبر قرآن كريم، داستانهاي پيامبران و روايات سنت پيامبر و اهل بيت ايشان تاثير فراواني در توصيۀ نويسندگان به اين امر داشته است. اما در مقابل آثار منثور، نظم درباري در اين دوران به موضوعات اساسي خود؛ مدح و وصف و تغزل ميپرداخت و در اين وادي وارد نميشد.