مقايسه شيوه پوشش و حجاب بين خانواده هاي بيننده و غيربيننده ي شبكه هاي ماهواره اي فارسي زبان

اين پژوهش با هدف بررسي مقايسه اي وضعيت پوشش و حجاب بين خانواده هاي تهراني بيننده و غيربيننده ي شبكه هاي ماهوارهاي فارسي زبان انجام شد. براي اين منظور تعداد 600 نفر در قالب 300 خانواده به روش تصادفي از ميان ساكنين منطقه 16 تهران انتخاب شدند كه در دامنه سني 8/37±36/0 قرار داشتند. از پرسشنامه محقق ساخته حاوي استفاده شده كه روايي و پايايي آن نيز ارزيابي و تاييد شد. نتايج آزمون تي مستقل نشان داد كه دو گروه اختلاف معناداري در شيوه پوشش با هم دارند (t=29/802 و p=0/000) در تحليل نتايج حاصله مي توان بيان داشت كه طبق نظريه يادگيري مشاهده اي آلبرت بندورا (1952)، يادگيري از راه مشاهده، تقليد و الگوبرداري انجام مي شود و به عامل تقويتي نيازي ندارد. لذا خانواده هايي با منابع تغذيه اي متفاوت در نوع پوشش، شيوه هاي متفاوتي را انتخاب كردهاند. همچنين اين اختلاف طبق نظريه«كاشت» نيز قابل توجيه است كه فرض مي كند تلويزيون آثار بلند مدتي در نگرش بينندگان دارد، آثاري غيرمستقيم، تدريجي و كوچك و در«عين حال تراكمي، رو به افزايش و چشم گير هستند. نهايت اينكه اين اختلاف سبب يك سويه شدن نتيجه نشده بود بلكه خانواده هاي بيننده دربرخي گويه ها نظير پوشش كامل و خانواده هاي غير بيننده در گويه هايي نظير شيك پوشيدن نمرات بهتري داشتند.