مشاركت اجتماعي زنان و برقراري تعادل در فرصت هاي كارآفرينانه

روند روبه رشد تقاضا در مشاركت زنان به عنوان يكي از پايه هاي اصلي رشد اقتصادي، سياسي،فرهنگي و اجتماعي موجب پيدايش فرصت هاي جديد وزمينه ساز لزوم بكارگيري استراتژي هاي نوآوري در اين حيطه گرديده است .اين مطالعه با بررسي اجزاي مشاركت اجتماعي زنان و مراحل توسعه در شناسايي و اولويت بندي فرصت ها ي موجود در مشاركت اجتماعي زنان و تعادل در آن ، به ترسيم تغييرات شگرفي كه در نظريات توسعه پديدآمده در رابطه با عامل انساني پديد آمده خواهد پرداخت . چيزي كه به نوعي باعث پديدايي و تقويت نظريه هايي چون توانمند سازي در عرصه هاي مختلف به خصوص در حوزه كارآفريني زنان گرديده است. براين اساس مشاركت اجتماعي زنان ،در برگيرنده خودآگاهي، قابليت اعتماد ،گسترش آزادي زنان توسط خودشان در بهره براداري از فرصت ها خواهد بود. بنابر اين در مقاله حاضر به برقراري تعادل در فرصت ها به عنوان يكي از زيرساخت هاي نرم به منظور مشاركت اجتماعي زنان توجه خاصي شده است، تا از اين رهگذر، متوليان امور زنان باكاربست راهكارهاي مذكور،گام هاي كاربردي تري در تشخيص فرصت هاي كارآفريني متناسب با زنان و ايجاد تعادل در فرصت هاي موجود بردارند.