بررسي رابطه رهبري استراتژيك با تغيير استراتژيك و نوآوري سازماني با توجه به عدم اطمينان محيطي ادراك شده در شركت هاي كوچك و متوسط شهرستان نيشابور

امروز محيط كسب و كار با آميزه اي از شناخت و ابهام مواجه است و با توجه به پيشرفت روز افزون فناوري و گسترش ارتباطات سازمان ها و دگرگوني هاي بنيادين در فرآيندهاي سازماني به همين نسبت مشكلات و مسايل سازمان ها پيچيده تر شده است و مديران در اين محيط با طيفي از توانمندي هاي ادراكي و بصيرت از يكديگر متمايز مي شوند كه هدف گذاري صحيح ودرك چگونگي آنها به امري حياتي تبديل شده است. هدف اصلي اين مقاله بررسي رابطه رهبري استراتژيك با تغيير استراتژيك و نوآوري سازماني با توجه به عدم اطمينان محيطي ادراك شده در شركت هاي كوچك و متوسط شهرستان نيشابور است، بدين منظور با مطالعه ادبيات گذشته اين تحقيق جهت بررسي روابط بين متغيرها ارايه گرديده است. جهت پايايي پرسشنامه از روش آلفاي كرونباخ استفاده گرديده است، به طوري كه ضريب آلفاي كل پرسشنامه با استفاده از نرم افزار آماري spss مقدار 0/91 به دست آمده است كه ميزان قابل قبولي مي باشد و اين پرسش نامه به تاييد اساتيد راهنماي گروه مديريت رسيده است. جهت تجزيه و تحليل داده هاي تحقيق و مدل مفهومي ارايه شده از روش مدل يابي معادلات ساختاري و نرم افزار ليزرل جهت بررسي فرضيه ها استفاده شده است. با توجه به نتيج بدست آمده از فرضيه هاي فرعي اول تا چهارم و تاييد همه ي فرضيه هاي فرعي ، بطور كلي م يتوان گفت بين رهبري استراتژيك با تغيير استراتژيك و نوآوري سازماني با توجه به عدم اطمينان محيطي ادراك شده در شركت هاي كوچك و متوسط شهرستان نيشابور رابطه مثبت و معناداري وجود دارد و بنابراين فرضيه اصلي پژوهش نيز تاييد مي گردد.