تاثير مديريت دانش بر مديريت كيفيت فراگير با در نظر گرفتن نقش ميانجي گرانه فرهنگ سازماني در شركت برق منطقه اي استان فارس

اين پژوهش به دنبال يافتن تاثير مديريت دانش بر مديريت كيفيت فراگير با در نظر گرفتن نقش ميانجي گرانه فرهنگ سازماني در شركت برق منطقه اي استان فارس مي باشد. جامعه آماري اين پژوهش متشكل از مديران و كارشناسان شركت برق منطقه اي در استان فارس است، كه تعداد آنها در زمان انجام پژوهش 135 نفربوده است و حجم نمونه آماري براساس فرمول كوكران و جدول مورگان تعداد 100 نفر محاسبه شد. روايي پرسش نامه نيز به تاييد اساتيد صاحب نظر رسيد. پس از انجام پيش آزمون و آزمون كرونباخ و حذف سوالاتي كه داراي كمترين پايايي داخلي بودند، به تعداد 100 عددپرسش نامه بين كاركنان توزيع گرديد. سپس آزمون پايايي براي مولفه هاي مديريت دانش، مديريت كيفيت فراگير و فرهنگ سازماني به عمل آمد كه به ترتيب 0/90،0/91 و 0/94 و پايايي كل پرسش نامه 0/92 به دست آمد. سپس از آزمون كولموگروف-اسميرنوف براي بررسي نرمال بودن داده ها استفاده شد كه براساس نتايج حاصل از اين آزمون و با مشخص شدن غير نرمال بودن داده ها، براي آزمون فرضيات و ساير تحليل ها از آزمون هاي آماري ناپارامتريك استفادهشد. آزمون فرضيات اين پژوهش در قالب هجده فرضيه انجام پذيرفت كه از مهم ترين نتايج حاصل مي توان به همبستگي معني دار و قوي در سطح اطمينان 99 % بين متغير مديريت دانش و مديريت كيفيت (0/687) اشاره كرد. ضمنا مي توان به اين مورد اشاره نمود كه خلق دانش با متغير ميانجي فرهنگ سازماني كمترين تاثير را برگواهي كيفيت داشته است. نتايج آزمون رتبه بندي فريدمن نيز حاكي از اين امر است كه در مورد متغير مستقل، سازماندهي و ذخيره سازي دانش، تسهيم و تبادل دانش، به كارگيري دانش و خلق دانش به ترتيب رتبه هاي اول تا چهارم و در مورد متغير وابسته، ارزش كيفيت رتبه وگواهي كيفيت رتبه هاي اول و دوم را دارند.