نقش اجتماعي شركت ها و درآمد زايي

به طور كلی، كاركرد اساسی هر سازمان (كاركردی كه به سازمان مشروعیت اجتماعی می بخشد) ایجاد ارزش برای جامعه است. با این حال، نگرانی های مربوط به عوامل اقتصادی و مالی درگیر در تمام فعالیتهای تجاری منجر به توسعه حسابداری متمركز بر این مسائل شده است. توسعه موفق حسابداری اجتماعی منجر به نتایجی در ارتباط با كم اهمیت كردن اهداف (اقتصادی) سازمان ها شده است. در این مقاله به تحلیل نظریه های مختلفی میپردازیم كه نتایج اقتصادی را به شاخص خوب یا ارزش اجتماعی تبدیل می كنند. از جمله این نظریه ها می توان به تئوری هزینه مبادله، نظریه قرارداد و تئوری نمایندگی اشاره كرد. این نظریه ها با چشم انداز مبتنی بر سیستم حاصل از تئوری ذی نفعان مقایسه می شوند. تئوری ذی نفعان به عنوان الگوی مناسب تری برای درك ماهیت ذاتی سازمان ها و كاركرد متعاقب آنها در جامعه تلقی می شود. در نهایت، به منظور مجسم كردن ارزش اجتماعی تولید شده توسط شركتها، به بررسی شاخص های اصلی مورد توسعه میپردازیم.