شماره ركورد كنفرانس :
4601
عنوان مقاله :
چالشها و فرصتهاي مادري
پديدآورندگان :
هاديان فرد حبيب hadianfd@shirazu.ac.ir دانشيار، دانشگاه شيراز، گروه روانشناسي باليني، شيراز ، ايران
كليدواژه :
فرصت مادري , استرس , شأن اجتماعي
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي نقش و جايگاه مادر
چكيده فارسي :
استرس بخشي جدا نشدني از زندگي هر انسان است. بدون در نظر گرفتن جنسيت هركسي براي ادامه حيات و بهزيستي ميبايست با عوامل استرسزاي دنياي پيراموني (به اصطلاح لوين ميدان پديداري ) خود مقابله كند. هنگاميكه دختري تصميم به مادر شدن ميگيرد ميدان پديداري او گسترش مييابد و يك دايره پهناورتر از خودش را شامل ميشود. دايرهاي پر از تضاد و دوگانگي هر كسي مسؤول بقا و آرامش خويش است و براي آن كوشش و تقلا مي كند (سرمايهگذاري بر روي خود)، ولي مادران اگرچه مانند تمام افراد بشر به بقا و آرامش خويش ارج مي¬گذارند ولي در حمايت از فرزند خويش به راحتي از آرامش و حتي جان خود ميگذرند (سرمايه گذاري روي فرزندان)، بنابراين مادر در يك كشمكش تمامنشدني بين سرمايهگذاري بر روي خود و سرمايهگذاري بر روي فرزندان قرار دارد و حفظ اين تعادل همان هنر مادري است. ترايورس در نظريه تكاملي خود با نام سرمايهگذاري والديني بيان مي¬¬كند كه ميزان سرمايهگذاري مادر بر روي فرزندان قابل مقايسه با سرمايهگذاري پدر بر روي فرزند نيست. بارداري شايد اولين گام مادر براي سرمايهگذاري بر روي فرزندان است. گامي كه از خودپروي به طرف دگرپروري برداشته ميشود و مادر بايد براي دگرپروري هزينه پرداخت كند و خطرات متعددي را برجان خود بخرد. در هنگام بارداري و زايمان تن مادر براي نگهداري و زايمان كودك دگرگونيهاي طبيعي اما حساسي را پشت سر ميگذارد كه حتي ممكن است براي حيات مادران مخاطره انگيز باشد. برپايه آمار سازمان بهداشت جهاني و صندوق كودكان ملل متحد، ميزان مرگومير مادران ناشي از بارداري در جهان از سال 1990 تا 2015 كموبيش به نصف كاهشيافته است. با اين وجود هنوز از هر صد هزار زايمان 216 مورد منجر به مرگ مادر ميگردد. گاهي علي رغم پذيرش خطرات متنوع بارداري، فرجام كار براي بعضي از مادران مأيوسكننده است. گزارشهاي سازمان بهداشت جهاني اگرچه از كاهش مرگومير نوزادان خبر ميدهند (بر پايه اين گزارش در جهان ميزان مرگومير نوزادان از 63 به 1000 نوزاد زنده در سال 1990 به 33 به 1000 نوزاد زنده در سال 2015 كاهش يافته است)، ولي هنوز اين آمار چشمگير است. اگرچه برخي از خطرات جدي در راه مادر شدن در قرن حاضر كاهش يافته است ولي هنوز مادران با دشواريها زيادي مواجهه هستند مرگ مادران و نوزادان تنها مشكل دوره بارداري نيست. سوءتغذيه، همسرآزاري و مشكلات بهداشت روان از جمله مخاطرات ديگر است. در حدود 10 درصد زنان باردار و 13 درصد زنان بعد از وضع حمل درگير مشكلات اعصاب و روان ميگردند كه عمده اين مشكلات افسردگي است. اگرچه اين مشكلات بهخوبي قابل درمان است ولي به دليل نبود سواد بهداشت رواني تعدادي از اين مادران و فرزندان ناخواسته از تأثيرات منفي بيماريهاي اعصاب و روان رنج ميبرند. نداشتن دانش كافي درباره تغييرات رواني در هنگام بارداري و بعد از وضع حمل خصوصاً توسط مردان جو خانواده را با تنشهاي مكرر روبرو ميكند. بعد از وضع حمل، يك مادر بايد سفري طولاني و پراسترس را پا بهپاي كودكان خود براي حفظ و ارتقاء سلامت جسمي، رواني، معنوي و آموزشي آنها برود كه رنجهاي اين سفر از هيچكس پوشيده نيست و بحث آن جز اطاله كلام، چيزي به همراه نخواهد داشت. مراد از اين بحث فقط تأكيد بر اين موضوع است كه جامعه ميبايست براي اين استرسها در قوانين، فرهنگ، بهداشت، بهداشت رواني، آموزش و اقتصاد پيشبينيهاي لازم را بينديشد تا زنان جامعه با آرامش بيشتري تصميم به فرزند آوري بگيرند.
در بخش دوم بحث خودم ميخواهم كمي درباره فرصت مادري گفتگو كنم. در طي دهههاي اخير، بشر پيشرفت چشمگيري در دانش و فنآوري داشته كه بهشدت چهره جوامع بشري را تغيير داده است. پا¬بهپاي اين دگرگونيها عادات و رفتار آدميان هم تغيير كرده است. عليرغم همه اين دگرگونيها هنوز بيولوژي آدمي كمابيش پايداري خود را حفظ كرده است. پژوهشهاي بسياري نشان ميدهد مطمئنترين سن براي بارداري زنان بين 20 تا 35 سالگي است. بهبيانديگر هر زن تنها 15 سال فرصت طلايي براي فرزند¬دار شدن دارد كه ميبايست واقعبينانه با توجه به شمار فرزنداني كه مايل است داشته باشد و فاصله سني آنها براي آن برنامهريزي كند. در نيمه دوم سده بيست ميانگين سن بارداري زنان 23 سالگي بود درحاليكه امروزه به 29.3 سال افزايشيافته است. يافتههاي دهههاي اخير نشان ميدهد شمار بارداريهاي پس از 40 سالگي رو به افزايش است. دلايل فراواني براي افزايش سن بارداري وجود دارد. شايد در يك جمعبندي كلي بتوان گفت ازدواج و بارداري ديگر اولويت نخست زنان در جوامع صنعتي و در حال رشد نيست. در دهههاي گذشته زنان همانند مردان به تحصيلات عالي گرايش پيدا كردهاند و در اين گستره كامياب نيز بودهاند. در دنياي امروز تحصيلات براي زنان، همانند مردان، سرآغازي براي به دست آوردن پيشه و شأن اجتماعي بالاتر است كه بهطور طبيعي حق زنان است. زنان براي رسيدن به اين حقوق اجتماعي تصميم ميگيرند كه سنواتي از 15 سال فرصت طلايي خود را هزينه كنند. بنابراين قانونگذاران و طراحان اجتماعي بايد با درك درست از وضعيت زنان و احترام به خواست آنها براي رشد و پيشرفت تسهيلاتي ايجاد كنند كه بتوانند همراه تحصيل و ارتقاء شأن اجتماعي خود به عنوان يك مادر نيز عمل كنند.