شماره ركورد كنفرانس :
4601
عنوان مقاله :
نقش واسطهاي اختلال شخصيت وسواسي رابطهي ناهمخواني خود در درمان و كيفيت رابطهي والد ـ كودك جبري
پديدآورندگان :
مجتهدي مهسا mahsa.mim@gmail.com كارشناس ارشد مشاوره خانواده، دانشگاه شهيدبهشتي، تهران، ايران. (نويسندهي مسؤول) , قنبري سعيد دكتراي روانشناسي باليني، عضو هيأت علمي دانشگاه شهيدبهشتي، گروه مشاوره، تهران، ايران. , منصور لادن كارشناس ارشد مشاوره، عضو هيأت علمي دانشگاه شهيدبهشتي، گروه مشاوره، تهران، ايران. , صادقي منصوره سادات دكتراي روانشناسي عمومي ، عضو هيأت علمي دانشگاه شهيدبهشتي، پژوهشكده خانواده، تهران، ايران.
كليدواژه :
ناهمخواني خود , رابطهي مادر- كودك , اختلال شخصيت وسواسيجبري , خود ايدهآل , خود بايدي.
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي نقش و جايگاه مادر
چكيده فارسي :
ناهمخواني خود، به فاصلهي بين خود واقعي با خود ايدهآل و خود بايدي اشاره دارد. ناهمخوانيهاي دروني ممكن است آشفتگيهاي عاطفي بهدنبال داشته باشد. مدل ناهمخواني خود هيگينز (1989، 1987) فرضيههاي منسجمي ارائه ميدهد كه چطور بازنماييهاي شناختي افراد هيجانهاي منفي در پي دارد. اين پژوهش با هدف تعيين رابطهي «ناهمخواني خود» در مادر و كيفيت رابطهي مادر- كودك با نقش ميانجي اختلال شخصيت وسواسيجبري در ميان مادراني انجام پذيرفت كه كودك زير هفت سال دارند. بدين منظور، 173 مادر كه كودكان خود را در سال 93-94 به مهدكودكهاي شهر تهران سپرده بودند، به روش نمونهگيري دردسترس انتخاب شدند و به پرسشنامههاي شاخص يكپارچهي ناهمخواني خود، آزمون باليني چندمحوري ميلون3 و مقياس ارزيابي رابطهي مادر-كودك پاسخ دادند. تحليل دادهها با استفاده از همبستگي پيرسون، تحليل رگرسيون چندگانه و تحليل مسير انجام پذيرفت. يافتهها نشان داد كه بين ناهمخواني خود واقعي- ايدهآل شخصي و سبكهاي تعاملي مادر- كودك بيشحمايتگري و طرد رابطهي معنادار وجود دارد. همچنين بين ناهمخواني خود واقعي- بايدي شخصي و اختلال شخصيت وسواسي-جبري نيز رابطهاي معنادار مشاهده شد. نتايج رگرسيون نشان داد ناهمخواني خود واقعي- ايدهآل شخصي، بيشحمايتگري و طرد را پيشبيني مينمايد. همچنين ناهمخواني خود واقعي - بايدي شخصي با نقش ميانجي نشانگان اختلال شخصيت وسواسي-جبري، پيشبينيكنندهي سبك تعاملي بيشحمايتگري در رابطهي مادر- كودك خواهد بود. نتايج پژوهش حاكي از آن است كه ناهمخواني خود بايد در ساخت الگوهاي نظري و مداخلههاي باليني بيش از پيش در معرض توجه قرار گيرد.