فرضيه بازار كارا: بازنگري ادبيات تخصصي و تحقيقات تجربي

The Efficient Market Hypothesis

شايد بتوان گفت يكي از اساسي ترين مفاهيم موجود در حوزه مالي، مفهوم كارايي است. طي سال هاي متمادي، فعالان حوزه مالي و اقتصادي، مفهوم كارائي در بازارهاي سرمايه را مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار داده اند. فرضيه ي بازار كارا، زمينه ي تحقيقاتي مختص به خود را در ادبيات تخصصي مالي ايجاد نموده است. ديدگاه هاي متفاوت و گاها متضادي نسبت به اين فرضيه وجود دارد؛ برخي آن را مورد تأييد قرار داده و برخي ديگر آن را رد كرده اند. اما چگونگي شكل گيري اين فرضيه و تحولات مربوط به آن فارغ از تأييد و يا عدم تأييد حائز اهميت است. اين مقاله پيكره ي رو به رشد تحقيقات تجربي در زمينه بازار كارا را مورد بررسي خود قرار مي دهد. نتيجه مقاله بر اين موضوع اشاره دارد كه آزمودن كارايي بازارهاي سرمايه با دشواري هايي همراه است و احتمال وجود اين نوع دشواري ها به دليل وجود تغيير شرايط اقتصادي و بازار، مختص هر كشور بالاست. بنابراين، اين مسأله حائز اهميت است كه تحقيقات تجربي براي تصميم گيري پيرامون كارا يا عدم كارا بودن اطلاعاتي بازارهاي سرمايه به روند رو به رشد خود ادامه دهند.

Probably, one of the most crucial conception at financial field is efficiency. During the long times, financial experts and economists have analyzed the efficiency in capital markets. Efficient market hypothesis has begot especial field at financial specialized literature. We have lots of views about that; some of them bolster it, whereas, other gainsay it, but this question is very important how this hypothesis has produced and evolved during the extent interval of time. This article analyze the fostering body of empirical researches in this field. The consequence of this article suggests that testing of capital markets efficiency have specific difficulties. The more changing in certain country’s economic and market conditions, the more difficulties we have for assessing efficiency. Therefore, empirical researches for decision making of market efficiency should be continued.