شماره ركورد كنفرانس :
4640
عنوان مقاله :
پديدارشناسي روشي نوين در مطالعات ژئومورفولوژي
پديدآورندگان :
عليمرادي مسعود ma.geography@yahoo.com دانشجوي دكتري ژئومورفولوژي، گروه جغرافيا، دانشكده ادبيات و علوم انساني، دانشگاه رازي، كرمانشاه، ايران ؛ , ملكي امجد amjad_maleki@yahoo.com دانشيار ژئومورفولوژي، گروه جغرافيا، دانشكده ادبيات و علوم انساني، دانشگاه رازي، كرمانشاه، ايران؛ , عزمي آئيز aeizhazmi@gmail.com استاديار جغرافيا و برنامه ريزي روستايي، گروه جغرافيا، دانشكده ادبيات و علوم انساني، دانشگاه رازي، كرمانشاه، ايران؛
كليدواژه :
پديدار شناسي , حافظه مكاني , استعلايي
عنوان كنفرانس :
ششمين همايش ملي ژئومورفولوژي و چالش هاي پيش رو
چكيده فارسي :
يكي از روش هاي جديد در علوم انساني روش پديدارشناسي (Phenomenology) است كه بايد آن را در برابر روش پديده شناسي دانست. اين روش توسط گيلبرت نزديك به دويست سال پيش مطرح گرديد ولي بنا به عللي هرگز نتوانست جايگزين روش هاي تاريخي و فرايندي در ژئومرفولوژي شود. اكنون كه فلاسفه و دانشمندان علوم اجتماعي با كمك پيشرفت هايي كه در زمينه انسان شناسي و زبان شناسي شده بربداعت و كارايي اين روش بيش از پيش آشنا شده اند ضروري است كه اين روش در خواستگاه اصلي خود يعني ژئومرفولوژي هم به رسميت شناخته شود و در كاربردي كردن آن تلاش شود. مهمترين تغيير در اين روش تغيير در تعبير انسان به عنوان اصلي ترين پايه تحليل در دانش جغرافيا است. انسان در اين روش از دام و كمند انسان تاريخي و بيولوژيك رهانيده شده بدين معني كه نه Anthropocentrism است نهBiocentrism نهEgocentrism نهHistory centrism نه Socio centrism بلكه holy centrism است. اين روش تنها به تحليل ويژگي هاي سرزميني و داده ها و ارقام صرف آزمايشگاهي بسنده نكرده و فراتر از عينيت هاي ملموس به بازشناسي و تحليل هويت و ماهيت پديده ها مبادرت و در چارچوبي استعلايي به پردازش مفاهيمي اداركي مبادرت و با اتكا به رقوم هايي فراتر از اعداد شمارشي آن را مستندسازي مي كند. مهمترين اركان تحليل در اين روش ايجاد نظامي از مفاهيم تازه در شبكه اي به هم پيوسته است و در ژئومرفولوژي واژگان نگاره (land-context) و نگار (land-text) اركان تحليل ها قرار مي گيرند و مفاهيمي چون حافظه فضايي و هويت مكاني از بطن آنها استنتاج مي شود. در اين ديدگاه بجاي تبيين رابطه بين پديده ها، نسبت بين آنها مطرح مي-شود و لذا الزام عليت كه ركن تحليل هاي فعلي در ژئومرفولوژي است، بي اعتبار مي گردد. در اين رهگذر است كه چيدمان در فضا و فرم آن بر اساس هويت مكاني معني مي شود و محقق از نتيجه اي صلب و انعطاف ناپذير آنچنان كه در روش هاي فعلي دچار آن است رها مي گردد.