بررسي شيوه هاي مديريتي زنان و مردان (با تأكيد بر فيزيولوژي،فرهنگ و مناسبات قدرت)

نوشتار حاضر به دنبال بررسي مقايسه اي مديريت زنان و مردان است.در اين راستا، ضمن بررسي ديدگاه هاي مختلف در رابطه با چگونگي شكل گيري شخصيت زنان و مردان به دنبال آزمون اين ادعاست كه زنانگي و مردانگي حاصل يك فراگرد متباين و متقابل اجتماعي- فرهنگي و بيولوژيكي است كه نظامي از روابط اجتماعي و نهادي را در ارتباط با هويت جنسيتي بازنمايي مي كند. اگر چه جنس شخص، به طور بيولوژيكي تعيين شده است، اما جنسيت وي تحت تأثير عوامل فرهنگي اجتماعي و مناسبات قدرت شكل مي گيرد.بنابراين زنان و مردان در عرصه هاي عمومي از جمله در عرصه مديريت، ممكن است شيوه هاي متفاوتي را اتخاذ كنند كه اين نمي تواند منجر به برتري رويكرد مديريتي يك جنس بر ديگري شود؛ بلكه مي تواند نقش تكميلي و تقويتي براي هم داشته باشند.در كنار ديدگاه هايي كه براساس تفاوت دو جنس در عرصه مديريت شكل گرفته اند ديدگاهي ديگر كه مبتني بر وجود شباهت در رويكرد مديريتي زنان و مردان است نيز مورد بررسي قرار مي گيرد.