شماره ركورد كنفرانس :
4728
عنوان مقاله :
واكاوي چگونگي بازنمايي ويژگي هاي اقليمي-جغرافيايي سرزمين عرب ها در نقوش برجسته تخت جمشيد
پديدآورندگان :
رايگاني ابراهيم E.raiygani@neyshabur.ac.ir دانشگاه نيشابور , سبزي موسي Sabzi.m@lu.ac.ir دانشگاه لرستان
كليدواژه :
عرب ها , مؤلفه هاي اقليمي و جغرافيايي , نقوش برجسته آپادانا , بازنمايي بصري
عنوان كنفرانس :
دومين كنفرانس بين المللي گفتگوهاي فرهنگي در چشم انداز تمدني ايران و جهان عرب
چكيده فارسي :
تخت جمشيد مكاني با ويژگيهاي خاص تاريخي- طبيعي و داراي جايگاه فرهنگي باارزشي در ميراث جهاني است. نقوش برجسته تخت جمشيد نيز به علت دربرداشتن حجم زيادي از اطلاعات از زمان كشف شدن و شناخته شدنشان تا به امروز مانند گنجينه اي ارزشمند مورد بررسيهاي گوناگوني قرار گرفته است. در بازنمايي هاي نقوش برجسته تخت جمشيد، معمولاً پوشاك، رنگ پوست و حيات جانوري در يك كليت منظم بصري، بازگوكنندهي اوضاع اقليمي هر منطقه به شمار مي رود. در عصر هخامنشي سامي ها و عرب ها نقش و جايگاه مهمي داشته اند. آنچه امروزه به عنوان كشورهاي عرب زبان داراي جغرافياي سياسي مشخص در پهنه ي قاره هاي آسيا و آفريقا قابل شناسايي است، در عصر هخامنشي تحت عنوان آشور، بابل، مصر، اربايه، اتيوپي و ... معرفي شده بود. هخامنشيان در بازنمايي ملل سامي در نقوش برجسته تخت جمشيد نگاه حق شناسانه اي اعمال نموده اند. ليكن گروهي كه امروزه تحت عنوان عرب ها قابل شناسايي هستند و در نقوش برجسته كاخ آپادانا محل مشخصي را به خود اختصاص داده اند، با آشوريان، بابلي ها، مصري ها و حبشه اي ها متفاوت است. بازنمايي هاي بصري عرب هاينقش شده بر ديواره ي شرقي پلكان آپادانا نشان دهنده ي توليدات، سبك زندگي و معيشت اين گروه بيابان نشين است. سبك پوشش اين گروه و همچنين همراهي يك شتر، مؤلفه هاي جغرافيايي مؤثر در معيشت اين گروه را يادآوري مي نمايد. لباس هاي بلندي كه تا مچ پا پايين آمده و به گونه اي بعد از گذشتن از يك شانه، شانه ي ديگر را برهنه باقي گذاشته اند و صندل ها و همچنين سبك موي مجعد همگي ويژگي هاي بصري جهت بازنمايي وضعيت اقليمي و جغرافيايي است كه اين قوم به ضرورت جبر جغرافيايي طي بلندمدت آنها را به عنوان بخشي از زندگي در اقليم گرم و خشك پذيرا شده است. بايسته به يادآوري است كه شباهتهايي كه در آثار فرهنگي و هنري دورههاي متفاوت يك قوم ديده ميشود مبين نوعي تفكر و فرهنگ هماهنگ است كه از نسلي به نسل ديگر منتقل ميشود و در طول تاريخ مسير كمال و شكوفايي را طي ميكند. هدف از اين تحقيق بررسي نحوه توجه به اقليم و محيط عرب ها به عنوان يكي از ملل تابعه در بازنمايي هاي گسترده در نقوش برجسته كاخ آپادانا مي باشد و توجه قوم حاكم هخامنشيان و در بعد وسيع تر ايرانيان به اين مهم بوده است و علاوه براين شناخت فرهنگ نزديك ايران و جهان عرب در قالب مسائل هنر و همچنين تجربه ي مشترك تاريخي است. نگارندگان با توجه به هدف پژوهش در پي پاسخگويي به اين پرسش ها برآمده اند كه هخامنشيان چه تفاوت بصري ميان عرب ها و ديگر اقوام سامي از جمله بابلي ها و آشوري ها در نقوش برجسته كاخ آپادانا قائل شدند؟ و مؤلفه هاي اقليمي و جغرافيايي محل سكونت عرب ها چگونه در بازنمايي نقوش آنها در ميان نقوش برجسته كاخ آپادانا ارائه شده است؟ شايان ذكر است كه نگارندگان روش تحليل توصيفِ تاريخي را در كنار بررسي پيمايشي نقوش برجسته تخت جمشيد به خدمت گرفته اند و در كنار آن از منابع كتابخانه اي نيز مدد جسته اند. نتيجه آنكه امروزه به سبب تجربه هاي مشترك تاريخي ميان ايران و جهان عرب همچنان به ضرورت همزيستي و همسايگي اين دو بخش از آسياي غربي باز است و انديشمندان حوزه هنر و ادبيات مي بايست در اين زمينه با جهان عرب باب گفتگو را مفتوح نمايند.