بررسي ديدگاههاي مختلف زيباييشناسي در جهان و تطابق آن با مسأله حجاب و عفاف

ارضاي حس زيباشناختي زماني بهدست مي آيد كه ذهن در مجموعهاي از تحريكات ظاهراً غيرمنظم ، موفق به كشف يك نظم نسبي شود. فيلسوفان و هنرمندان از ابتداي تاريخ بر سر زيبايي اختلافنظر داشتند، به صورتي كه افلاطون زيبايي را هماهنگي اجزا با كل ميدانست و آن را به دو نوع زيبايي طبيعت و موجودات زنده و زيبايي هندسه، خط و دايره تقسيم ميكرد. و آنچه در نظريه افلاطون، زيبايي هندسي ناميده شده را لوكوربوزيه زيبايي مهندسي ناميده است.از قرن هيجدهم به بعد، مفهوم زيبايي بيشتر جنبه روانشناسي به خود گرفت و در ارتباط با ادراك ديده شد. از آنجايي كه عوامل رواني و اجتماعي بر ادراكات انسان اثرات مهمي بر جاي ميگذارند، در احساس او از زيبايي نيز موثرند، ارزش زيباييشناختي يك فضا هنگامي قابل ادراك ميشود كه بتواند خود را به عنوان يك موجود مستقل از ذهن براي ناظر مطرح كرده و ذهن او را به فعاليت وادارد. در اين مقاله سعي داريم تا با بررسي ديدگاه هاي مختلف زيبايي شناسي در جهان و تطابق آن با مسئله حجاب و عفاف ، آنها را مورد تحليل و بررسي قرار دهيم؛ چرا كه اعتقاد بر اين داريم؛ انسان، زماني پذيراي قلبي حجاب ميشود كه ذهن او بتواند آن را از منظر زيبايي شناسي درك كند و احساسات خوب خود را در آن بيابد .متأسفانه در جامعه امروزي بدليل عدم شناخت صحيح پارامترهاي زيبايي شناسي در حجاب ، آن را بهصورت يك حصار در اذهان تداعي كرده اند كه خود در عدم پذيرش آن نقش مهميداشته است. بنابراين، ميتوان با شناسايي پارامترهاي فني زيبايي از منظر بزرگان و انديشمندان و تطابق ذهني آن با فلسفه حجاب ، نگرش جامعه را بر مسئله عفاف و حجاب بسط داده و با تجزيه و تحليل آنها بتوان قدميمؤثر در پذيرفتن قلبي حجاب در آن برداشت.